خبرها حاكى از اين است كه رژيم سوريه در هفته گذشته، سلامة كيلة مبارز و متفكر و نويسنده ماركسيست فلسطينى مقيم سوريه را به زندان انداخته است. وى كه شش سال در زندان هاى همين رژيم گذرانده، اين بار در شرايطى به حبس افتاده كه بيش از يك سال است قيام مردمى در سوريه با سركوب خونين روبروست و تا كنون هزاران نفر جان خود را در تظاهرات حق طلبانه از دست داده اند. پيگيرى مبارزه آزاديخواهانه و عدالت جويانه مردم سوريه و جسارت و شجاعت مردم در مقابله با رژيم سرمايه دارى و ديكتاتورى خاندان اسد اعجاب جهانيان را برانگيخته است. دستگيرى سلامة كيلة ادامه سركوب مخالفان و خفه كردن صداى آنان است. وى كه به رغم بيمارى سخت هرگز از تلاش تئوريك و عملى براى رهايى طبقه و جامعه خويش در ابعاد عربى و جهانى اش دست برنداشته مبارزى ست انترناسيوناليست كه همه مبارزان در هر جا كه باشند با وى ابراز همبستگى مى كنند. خواست آزادى او و حمايت از مبارزات مردم سوريه حداقل وظيفه اى ست كه ما بر عهده داريم. در زير نام برخى از آثار او را مى آوريم:
ـ جهانى شدن كنونى (شيوه جهانى سرمايه دارى، گسترش سرمايه دارى و سرنوشت دولت و ملت)
ـ از هگل تا ماركس: تصور ماترياليستى تاريخ
ـ هرج و مرج انديشه ها: ماركسيسم و آزمايش هاى تكامل اقتصادى ـ اجتماعى
ـ ماركسيسم چيست؟ كالبد شكافى خرد تك ساحتى
ـ ماترياليسم و ايده آليسم در ماركسيسم: بحثى در يك انديشه مبهم
ـ تزهايى در راه يك ماركسيسم مبارز
و ...
 
در ژوئن ۲۰۱۱ وى در پاريس بحثى درباره اوضاع سوريه ارائه داد كه در زير يادداشتى از آن را مى آوريم:         
وضع سوريه بطور كلى شبيه ديگر كشورهاى عربى است. بدين ترتيب انقلاب در تونس باعث شد كه كشورهاى ديگرى نظير مصر و ليبى را در بر گيرد و به سوريه هم رسيد.  اين نشان ميدهد كه به رغم تفاوت هايى كه بين كشور ها وجود داشته و دارد، عوامل مشتركى بوده و هست كه همه را به شورش كشانده است. در سوريه ساليان درازى حكومت استبدادى وجود داشته است. رژيم  استبدادى خاندان اسد بر اساس تحولات اقتصادى نسبتا عميقى كه [در دهه ۱۹۶۰] چه در زمينه كشاورزى و چه در زمينه صنعتى رخ داده بود بر پا شد و منجر به ايجاد طبقه متوسط وسيعى  گرديد و برخى حقوق را براى كارگران تأمين كرد [نوعى سرمايه دارى دولتى بر اساس الگوى شوروى]. اما ماهيت استبدادى رژيم باعث شد تا كسانى كه به قدرت حاكم پيوسته بودند از امتيازات ويژه اى برخوردار باشند و بتوانند به لحاظ  اقتصادى به غارت منابعى بپردازند كه همه در اختيار دولت بود. با به قدرت رسيدن بشار الاسد و طرح مدرنيزه كردن (به قول  خودش "پيشرفت كشور")، وضع اقتصادى به سمت تحولات عميقى جريان پيدا كرد كه درست برعكس وضعى ست كه سابقاً حاكم بود. بدين معنا كه  سياست ليبرالى در تمام اشكال خود و با سرعت بيشتر پياده شد و كل اقتصاد كشور را تحت تاثير قرار داد. آنچه در اولويت قرار  گرفت بخش خدمات، گسترش واردات، مالكيتِ مستغلات و توريسم بود و اين باعث فرو پاشى صنعت گرديد كه در دهه هاى پيش فعال بود. دولت به پروژه خصوصى سازى سرعت بيشترى بخشيد. گشايش اقتصادى كه در طى سالهاى پيش پياده شده باعث گرديده است كه قيمت كالاها و خدمات همان قيمت جهانى باشد. اين ها از جمله موجب فرو پاشى صنعت بافندگى گرديد كه يك صنعت سنتى بود. كشاورزى هم در اين ميان بى نصيب نماند و ويران شد و نرخ فرآورده هاى نفتى و بذر و كود بسيار افزايش يافت. همزمان، تمركز فعاليتهاى اقتصادى به دست قشرى افتاد كه با قدرت رابطهء تنگاتنگ داشت و به خصوص از خانواده اسد بود. گسترش فقر نيز در كليه مناطق، همزمان، رخ داد. در نتيجه بخش وسيعى از مردم به صورت مطرودين جامعه در آمدند يعنى گرفتار فقر و بيكارى. همه اين امور باعث اختناق اجتماعى تحمل ناپذيرى شد.  به رغم اينكه استبداد رژيم در چند سال اخير اندكى تخفيف يافت ولى تحرك اقشار مختلف اجتماعى براى حفظ منافع خودشان چندان نيرومند نبود. همانطور كه گفتيم انقلاب در مصر و تونس و ديگر كشورهاى عرب باعث تسريع حركت در سوريه شد. تودهء وسيعى از جوانان در دمشق و شهرهاى ديگر دور هم گرد آمدند و كوشيدند تحرك اجتماعى را دامن بزنند. اولين تحرك جوانان در شهر "دِرعا" [نزديك مرز اردن] رخ داد با مطالباتى كه ويژهء شهر و ناحيه خودشان بود. مشكلات جوانان در شهر درعا ارتباط داشت با مافياى زمين خوارى در منطقهء حوران. اما واكنش بسيار خشونت آميز رژيم عليه جوانان باعث گسترش قيام در جاهاى ديگر گرديد. رژيم در سركوب تظاهرات گلوله واقعى به كار برد كه باعث گسترش قيام در منطقه حوران گشت و قيام به روستاها كشيد كه همگى به شدت از وضعيت بد اقتصادى رنج ميبردند. سپس به شهرهاى ديگر رسيد. اما در دو شهر بزرگ دمشق و حلب اعتراضات محدود بود زيرا در اين مناطق، اقتصاد مبتنى بر رانت خوارى بسيار فعال است و در نتيجه تمايل چندانى به درگيرى با رژيم وجود نداشت.
هدف من از اين گزارش تحليلى اين است كه بگويم عامل اساسى اين قيام گسترده همانا اقتصادى و طبقاتى است اما در عين حال بدون شك با مبارزه با استبداد رژيم نيز پيوند دارد. دوام طولانى استبداد باعث ايجاد خلأ سياسى مهمى شده و باعث گرديده كه قيام به صورت خود به خودى صورت بگيرد. هستند برخى كه براساس شعارهايى كه گاه در تظاهرات مطرح ميشود قيام را داراى ماهيتى اسلامى ارزيابى ميكنند اما بايد گفت كه شعارهاى اسلامى ناشى از آگاهى ساده  و سنتى بسيارى از اقشار پايين جامعه است نه ناشى از يك سمت گيرى سياسى (مثلا اخوان المسلمين) در حاليكه قيام مردمى در كليت خويش خواستار تغيير در شيوه اقتصادى و نيز در ماهيت استبدادى رژيم است. اگر قيام در سوريه را با قيام در ديگر كشورهاى عرب مقايسه كنيم درك خواهيم كرد كه علت اساسى تمام اين قيام ها يك چيز است، همه آنها قيام هاى خود به خودى هستند بدون دخالت احزاب سياسى. اما بايد گفت در كشورهايى كه قيام در نخستين گامهاى خود پيروزى به دنبال آورد اوضاع جامعه نضج و پختگى بيشترى داشته كه سوريه فاقد آن بوده است. اين باعث شد كه قيام در سوريه با كندى بيشترى از يك شهر به شهر ديگر انتقال بيابد. همين امر به دولت امكان داد كه نيروى نظامى خود را روى شهر درعا متمركز كند. اما اكنون قيام سراسر سوريه را فرا گرفته است. گفتنى ست سياستى كه طى سالها در سوريه حاكم بوده مسئله قيام را [در انظار عمومى داخلى و خارجى] به نوعى زير سؤال مى برده است، چرا كه تصور عمومى بر اين بوده كه رژيم ضد امپرياليست است و به مقاومت فلسطين و لبنان كمك ميكند و ...  و اين امر در خارج سوريه مانعى براى درك قيام بوده بطورى كه گاه كسانى قيام را توطئه اى عليه رژيم ارزيابى كرده اند . مى خواهم تاكيد كنم كه مهم ترين مسئله در اين قيام همانا علت اقتصادى آن است كه مشابه با ديگر اقتصادهاى جهان عرب است و همه تابعى از شيوه اقتصاد جهانى.
از اينجا ست كه مى گويم اختلاف بين سوريه و آمريكا جز اختلافى تاكتيكى نيست؛ اختلافى كه به هيچ رو بين دو طرف بر اساس مبدأ و اصول نيست زيرا قدرتى كه به غارت مردم پرداخته جز حكومت و رژيم كنونى نيست؛ حكومتى كه تمام تلاش خود را بكار برده تا با آمريكا كنار بيايد ولى به نظر ميرسد كه آمريكا بنا بر طرحى كه براى كل منطقه دارد از رژيم سوريه راضى نيست زيرا اين رژيم نميتواند تا آنجا كه آمريكا ميخواهد جلو برود.  به خصوص اختلاف بر سر شكل حكومت است زيرا آمريكا خواستار رژيم ضعيفى است كه مطيع خواست او باشد مثل رژيم كنونى عراق. رژيم سوريه نميتواند تا اين حد كوتاه بيايد. طرح آمريكا ايجاب ميكند كه رئيس جمهورى و دستگاه حاكمه ضعيف شود و بورژوازى سنتى از آن بهره مند گردد. طى سالهاى گذشته شاهد بوده ايم كه رژيم كوشيده است رابطه اش را با آمريكا بهبود بخشد حتى با گشايش مذاكره با اسرائيل در دل آمريكا جايى باز كند. اما واضح است كه آمريكا خواستار تغيير رژيم است به رغم اقداماتى كه به نفع ماهيت اقتصادى آمريكا و سرمايه جهانى انجام داده است.
اگر بخواهيم تاثير تغيير رژيم را در كل منطقه بسنجيم خواهيم ديد كه تغييرات مهم و فراوانى چه در رابطه با حزب الله در لبنان چه با ايران رخ خواهد داد. به نظر ميرسد كه ابعاد قيام در سوريه باعث تغييرات عميقى در كل  منطقه خواهد شد كه از تغيير شكل رِژيم فراتر خواهد رفت. قيام سوريه در ارتباط تنگاتنگ با ديگر قيام هاى عربى خواهد بود و باعث تحول نوينى در مبارزه با آمريكا و اسرائيل خواهد گشت. بايد گفت تغيير مطلوب اين قيام ها، همانا تغيير در شيوهء  اقتصادى و قطع وابستگى به امپرياليسم آمريكا و كلاً سرمايهء جهانى ست.  به اين جهت است كه طبقات فرو دست مردمى امروز مستقيما رو در روى آمريكا قرار دارند تا بتوانند منافع شان را كسب و حفظ كنند.
آمريكا تا كنون نتوانسته از درون خود رژيم، بديلى براى آن بيابد يعنى كارى كه در تونس [و مصر] توانست با حفظ قدرت ارتش و پليس، رژيم حاكم را از نابودى زير ضربات جنبش توده اى نجات دهد. مسلم است كه جنبش در ابعاد و اشكال مختلف ادامه خواهد يافت.
-----
سلامة كيلة سايت الافق الاشتراكى (افق سوسياليستى) را به  زبان عربى اداره مى  كند. براى اطلاع بيشتر رك:
http://alternative-magazine.blogspot.fr/2011/10/true-0-0-152400-142875.html#!/2011/10/true-0-0-152400-142875.html