هاری مگداف اقتصاددان و متفکر بزرگ مارکسیست در روز اول ژانویه ٢٠٠٦دیده از جهان فرو بست. هاری مگداف ، در کنار پل باران، لئو هوبرمان، هاری براورمن و پل سوئیزی آخر ین فرد از نسل اول پایهگذاران و گردانندگان نشریه " مانتلی ریویو" بود.
نشریه " مانتلی ریویو" و انتشارات وابسته به آن که توسط پل سوئیزی پایه گذاری شده و حلقهای از متفکران بزرگ مارکسیست را به دور خود گرد آورده بود در طول بیش از نیم قرن موجودیت خود نه فقط ارگانی وزین در نقد سرمایه داری معاصر بلکه نماینده مارکسیسم رزمنده در برای گشودن چشم اندازهای سوسیالستی در جهان کنونی بود.در دوران غلبه مارکسیسم اردوگاهی " مانتلی ریویو" فاصله و استقلال خود را از سوسیالیسم اردوگاهی حفظ کرد و در دوره پس از فروپاشی اردوگاه به ارگانی موثر برای باز سازی سوسیالیستی مبدل شد. هاری مگداف از سال ١٩٦٩ به این نشریه پیوست و همراه پل سوئیزی نقش بزرگی در ترویج مارکسیسم و تئوری سوسیالیسم ایفا نمود.
هاری مگداف در سال ١٩١٣ در بروکس( آمریکا) متولد شد. پدرش کارگر مهاجر روس( یهودیالاصل) بود که به نقاشی ساختمان اشتغال داشت . او در محیط مهاجران نیویورک بزرگ شد آن هم در دوره پر تب و تابی که مسئله جنگ و انقلاب همه جا سر زبانها بود. یک روز گذری بحثی را شنید که در آن کسی میگفت که هند مستعمره انگلیس است. از آن چه که شنیده بود یکه خورد و شروع کرد به مطالعه تاریخ استعمار. پانزده ساله بود که به نوشته مارکس " مقدمهای بر نقد اقتصاد سیاسی" برخورد. همین آشنائی موجب شد که به مطالعه اقتصاد علاقمند شود. وارد "سیتی کالج" نیویورک شد و به عضویت " انجمن مسائل اجتماعی" در آمده و سردبیری نشریه آن به نام "مرزها" را به عهده گرفت. به شیگاگو رفت و در اجلاسهای پایهگذاری " اتحادیه ملی جوانان" و " اتحادیه جوانان علیه جنگ و فاشیسم" شرکت کرد. در این سفر با یکی از همشاگردیهایش به نام "بئاتریس گرایتزر"( معروف به "ّبئادی") پیمان زناشوئی بست؛ پیمانی که تا آخر زندگی آنها ادامه یافت. او سردبیر نشریه" اتحادیه ملی جوانان" از سال ١٩٣٢ تا ١٩٣٣ بود. پس از انکه به خاطر فعالیتهایش از "سیتی کالج نیویورک" اخراج شد وارد دانشگاه نیویورک شد و در سال ١٩٣٦لیسانس خود را در رشته اقتصاد دریافت کرد. سپس در فیلادلفیا در پروژه تحقیقات ملی "اداره پیشرفت مشاغل" به کار پرادخت. کار او تحقیق در باره نیروی کار، بیکاری، ظرفیت صنعتی و مولدیت تولید بود. در سال ١٩٤٠ به واشنتگتن رفته و مسئولیت بخش نیازهای غیرنظامیان در "کمیسیون ملی مشورتی دفاع" را به عهده گرفت. پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی دوم در بخش" سرپرستی تولیدات جنگ"به کار پرداخت. هنگامی که جنگ به پایان خود نزدیک میشد سراقتصاددان و مسئول " بخش تحلیلهای اقتصادی جاری" در وزارت تجارت و سرپرست نشریه " بررسی اقتصاد جاری" شد.در آخرین سالهای خدمت دولتی با اکراه به عنوان دستیار ویژه وزیر تجارت "هنری والاس" کار کرد. درسال ١٩٤٨ هنگامی که مکارتیسم در اوج خود بودبرای ادای توضحیات به کمیته "،فعالیتهای ضدآمریکائی" مجلس نمایندگان احضار شد. او را از کار برکنار کردند و هر گونه امکان شغل یابی را از دست داد. توسط " اف . بی . آی" مورد پیگرد دائمی قرار گرفت و نامش وارد فهرست سیاه شد. به نیویورک بازگشت و برای امرار معاش بعضا" بدون طرح نام خود، به مشاغل مختلف، از تحلیلهای مالی تا فروش بیمه پرداخت. در سالهای ١٩٥٩ تا ١٩٦٥ به شرکت انتشاراتی "راسل و راسل" پیوست. بعدا" خود بخشی از سهام شرکت را خرید و هنگامی که در سال ٦٥ شرکت انتشاراتی به فروش رفت توانست اندوختهای برای ادامه تلاشهای روشنفکرانه خود فارغ از غم نان دست و پا کند.
مگداف با نوشتن مقاله"مسائل اقتصادی سرمایهداری آمریکا" که در سالنامه" سوسیالیست رجیستر" سال ١٩٦٥ به ویراستاری "رالف میلیباند" و "جان ساویل" به چاپ رسید به عنوان یک روشنفکرمطرح مارکسیست وارد صحنه شد. در همین سال مقالهای تحت عنوان " دستآوردهای پل باران" برای نشریه مانتلی ریویو به مناسبت مرگ پل باران نوشت. از ماه مه سال ٦٩ وارد هئیت تحریریه نشریه " مانتلی ریویو" شده و جایگزن لئو هوبرمن شد که د رسال ٦٨ دیده از جهان فروبست. او در مصاحبهای میگوید که از اولین شماره نشریه "مانتلی ریویو" من عاشق آن شدم. در آن وقت پول نداشتم که نشریه را آبونه شوم ولی تمام شمارههای آن را تا آخر میخواندم. مگداف میگوید سه خصوصیت نشریه مرا به شدت به خود جلب میکرد . اولا" که صریحا" از سوسیالیسم دفاع میکرد امری که در آن دوره در آمریکا تابو بود، ثانیا" فراگروهی وفرا فرقهای بود و ثالثا" زبان ساده و راحتی در طرح مسائل داشت. مگداف به عنوان یکی از ویراستاران " مانتلی ریویو" نقش بسیار قوی در ترویج مارکسیسم و ایجاد نسلی که به" چپ نو" معروف بود ایفا کرد. او در دهه هفتاد و هشتاد همراه همسرش به نقاط مختلف دنیا سفر کرده و ارتباطات وسیعی برقرار میکرد. همانند سوئیزی و پل باران روابط خوبی با کوبا و دوستی ویژهای با چه گوارا داشت. خاطرات او از چهگوارا بعدا" به صورت کتاب منتشر شد. او و" چهگوارا" در مورد اقتصاد و برنامهریزی صحبتهای مفصلی در کوبا و نیویورک داشتند. در کتاب خاطرات، مگداف نقل میکند که" به" چهگوارا" گفتم که تو میدانی که من چه احساسی نسبت به انقلاب کوبا دارم. به نظرت چه کاری از دست من بر میاید." چه گوارا" گفت به آموزش من ادامه بده".
مگداف بخاطر تحلیلهایش درباره امپریالیسم معروفیت یافته است . از آثار او میتوان به " عصر امپریالیسم" (١٩٦٩)،" امپریالیسم: از دوران استعمار تا اکنون"(١٩٧٧) نام برد. آثار مشترک او همراه با پل سوئیزی عبارتند از " دینامیزم امپریالیسم آمریکا"(١٩٧٠)،" پایان رونق"(١٩٧٧)، "تعمیق بحران سرمایه داری آمریکا"(١٩٨٠)،" رکود و انفجار مالی"(١٩٨٧)، و" بحران غیرقابل بازگشت"(١٩٨٨)، همه این آثار توسط انتشارات "مانتلی ریویو" به چاپ رسیده است.
کتاب عصر امپریالیسم، که هنگام چاپ حدود صدهزار نسخه از آن به فروش رفته و به پانزده زبان ترجمه شده است، تاثیر بسزائی در شکلدهی افکار چپ آمریکا در مبارزه علیه جنگ ویتنام داشت. عصر امپریالیسم همراه با کتاب "اقتصاد سیاسی رشد" ( پل باران، سال ١٩٦٩)، "سرمایه انحصاری"(باران و سوئیزی) و" کار و سرمایه انحصاری"(هاری براورمن) آثار پایهای در تحلیل اقتصاد سیاسی سرمایهداری آمریکا بر اساس سنت "مانتلی ریویو" است، آثاری که شکلگیری نسلهائی از مبارزان چپ را زمینهسازی کرده است.
در دهه نود سوئیزی و مگداف که پا به دهه هشتادسالگی سن خود نهاده بودند همچنان ویراستاری نشریه را به عهده داشتند. آنها "الن مککینز وود" را وارد هئیت سردبیری کردند تا در ویراستاری فشار بر آنها کاسته شود. خانم" مک کینز وود" از ماه مارس ١٩٩٧تا مارس ٢٠٠٠ در هئیت تحریریه نشریه همکار آنها بود. از آوریل ٢٠٠٠ "جان بلامی فوستر" و" روبرت مکچیسنی" وارد تحریریه شدند. در فوریه سال ٢٠٠٤ سوئیزی دیده از جهان فرو بست و در ژوئن همان سال مک چیسنی از تحریریه خارج شده و مگداف و بلامی فوستر اداره نشریه را همچنان ادامه دادند . هاری پس از فوت همسرش بئاتی در ژوتن ٢٠٠٢ در خانه" فرد" پسرش ساکن شده و همچنان به فعالیتهای خود در نشریه ادامه داد.
در چند سال پایانی عمرش فعالیت فکری و قلمیاش افزایش چشمگیری یافت. چهار شماره پیاپی ماههای آوریل سالهای ٢٠٠١ تا ٢٠٠٤ در باره اقتصاد به کوشش او همراه با سردبیران وقت نشریه و کمک پسرس "فرد مگداف" منتشر شد. در سال ٢٠٠٣ مجموعهای از آثارش درباره امپریالیسم را تحت عنوان " امپریالیسم بدون مستعمرات" گرد آورد. در همین سال کنفراسی برای بزرگداشت نودسالگیاش تحت عنوان " امپریالیسم در جهان امروز" برگزار شد که در آن مارکسیستهائی از چهار گوشه دنیا برای بزرگداشت خدمات او به ترویج اندیشه سوسیالیستی شرکت کردند. از ٢٠٠٣ تا ٢٠٠٥ همراه با پسرش فرد مگداف آثار مهمی در باره بیکاری و نیز سوسیالیسم نوشته و مصاحبههای مهمی با دوستش" هوک گوتمن" در باره اوضاع اقتصادی جهان و برنامهریزی انجام داد.آخرین اثری که همراه با پسرش فرد مگدداف نوشته "ره یافتن به سوسیالیسم" نام دارد که در سال ٢٠٠٥ منتشر شده است( این نوشته توسط مرتضی محیط به فارسی ترجمه است).
او میگفت که من هرگز تصور نمیکردم که در طول حیاتم سوسیالیسم در آمریکا برقرار شود... کسی از من پرسید اگر تصور نمی کنی که سوسیالیسم در طول حیات تو برقرار شود چه انتظاری داری و چرا همچنان این گونه هستی؟ میگوید گفتم " نمی دانم ، من انتظار چیز ویژهای ندارم. من همین طوری هستم. و نمی توانم طور دیگر باشم. اعتقاد دارم که چارهای نیست جز آن که دنیای بهتری ممکن باشد".
هاری مگداف مارکسیستی جستجوگر، متفکری برجسته و پرتلاش و مبارزی پرشور با ایمان استوار به سوسیالیسم بود. بی شک جای خالی او در پیکارهای آینده برای سوسیایسم حس خواهد شد.
مقالات
هاری مگداف یکی از بزرگترین متفکران و مبارزان مارکسیست معاصر درگذشت
- توضیحات
- نوشته شده توسط روبن مارکاریان
- دسته: مقالات