تئاتر
۱۷ سپتامبر ۲۰۰۶
ايوان موران Yvan Morane، بازيگر و کارگردان و مدير تئاتر ملی آلبی در لاتانور (فرانسه) است. او اخيراً نمايشنامهء »کارل مارکس و بازگشت او« اثر هوارد زين، سياست شناس و مورخ و مبارز آمريکايی را روی صحنه آورده است.

انتشارات آگون (Agone) چندين اثر از هوارد زين Howard Zinn از جمله کتاب مشهور «تاريخ مردمی ايالات متحده» Une histoire populaire des Etats-Unis و «کارل مارکس و بازگشت او» که نمايشنامه ای ست تاريخی در يک پرده، منتشر کرده است. هوارد زين به اندازهء دوستش نوآم چامسکی معروف نيست، اما خود، استاد تاريخ سياسی ست و آثار مارکس را با قرائتی مبنی بر آنارشيسم (Libertaire) مطالعه کرده، از ۵۰ سال پيش تا کنون، در کليهء مبارزات ترقی خواهانه در ايالات متحده شرکت داشته است. وی با قلمی پرشور، اين مبارزات را در کتاب «اتوبيوگرافی مبارزه جويانه» (انتشارات آگون) روايت کرده است. هوارد زين با نوشتن نمايشنامهء «کارل مارکس و بازگشت او» ايده ای را که پی گرفته چنين شرح می دهد:
من اين نمايشنامه را در دوره ای نوشتم که فروپاشی اتحاد شوروی... تقريباً نوعی شادمانی همگانی برانگيخته بود... مارکس به راستی مرده بود. لذا به نظرم رسيد مهم است به روشنی نشان دهم که اتحاد شوروی و ديگر کشورهايی که با «مارکسيست» ناميدن خود رژيم های پليسی برپا کرده بودند هيچکدام مظهرِ مفهوم سوسياليسم نبوده اند.
ايوان موران، بازيگر و کارگردان، اين نمايشنامه را روی صحنه برده است. اينک مصاحبه ای با او:

* اين متن نوشتهء هوارد زين را کجا يافتيد و چگونه به دستتان رسيد؟
- ريشار ماسوتيه، مدير تئاتر «کروا بلانش» آن را به من داد و پيشنهاد کرد که برای فستيوال ۲۰۰۵ آن را به صحنه بياورم. تصادفاً در هواپيما، زمانی که به بوخارست (رومانی) می رفتم تا يک اپرا را در آنجا کارگردانی کنم، اين نمايشنامه را خواندم. با خواندن چند صفحه، متن به دلم نشست و ديگر ادامه ندادم! بايد بگويم که اجرای آن به نظرم ضروری رسيد.

* چرا ضروری؟
- زيرا از نظر محتوا، استدلال کسانی که مارکس را «کاريکاتوری معرفی کرده» و او را رهبر فکری «ديکتاتوری های» کمونيستی نشان داده اند نقش بر آب می کند و از نظر شکل هم به نحوی درخشان، کاری تئاتری ست، چون پرسوناژ را شديداً انسانی نمايش می دهد. در اين متن از مارکس راززدايی شده است...

* بازيگر و کارگردان برای آن که موفق شوند آن را نه يک متن گفتمانی، بلکه يک متن تئاتری کنند، با چه مسائلی مواجه اند؟
- برای کارگردان مهم اين است که کار حالت «کنفرانس» پيدا نکند: مارکس پشت يک ميز با کتابهايش... (که در آمريکا به همين نحو اجرا شده و موفقيت بزرگی هم داشته). اما برای بازيگر، مشکل اين است که به خود بقبولاند که نبايد در نقش کسی ظاهر شود که ديگران دوستش دارند! اين بود که من او را به صورت يک فرد بی خانمان شگفت انگيز، عصبی و پرمهر نشان داده ام، آنهم در يک فضا که آن را به سه بخش تقسيم کرده ام: در سوهو (محلهء فقير نشين لندن)، در جاهای ديگر و بالاخره در وضع کنونیِ اجرای نمايش که تنها دکورِ نمايش يک نيمکت است.

* استقبال تماشاگران از نخستين اجرا چگونه بود؟
- بسيار عالی بود! تا کنون سه اجرا داشته ايم، سه موفقيت زيبا: اولی آفرينش يک اثر هنری برای شرکت کنندگان در فستيوال (۲۰۰۵)، دوم تکرار آن در پاييز همان سال در يک تئاتر با برنامهء متعارف و عادی، و سوم در اول مه ۲۰۰۶ در مراسمی که اتحاد کمونيست های انقلابی (LCR) در شهر Bègle برپا کرده بود. برای من اين اجرايی بود بسيار پراحساس.

* اجراهای آينده چه وقت خواهد بود؟

- اول اوت ۲۰۰۶ در فستيوال تئاتر Figeac

- ۱۷ سپتامبر در فضای تئاتر جشن اومانيته (اين جشن سالانه که روزنامهء اومانيته برگزار می کند، امسال در روزهای ۱۵ و ۱۶ و ۱۷ سپتامبر در پارک بزرگ La Courneuve برپا ست).

- ۱۴ اکتبر در Pont-de-Claix در چارچوب برنامه های هنری «بزرگداشت بازيگر»...
همچنين طرحی در دست بررسی ست تا طی سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اين نمايشنامه به صورت پياپی در چندين شهر به اجرا درآيد. تصميم به اجرای طرح در پاييز امسال گرفته خواهد شد. اين قرائت نمايشی (يا روخوانی) که ابتدای امر برای يک بار اجرا در نظر گرفته شده بود، دارد به صورت يک نمايش کامل در می آيد و آرزوی من اين است که اين نمايش عمر درازی داشته باشد.(برگرفته از نشريهء Rouge به تاريخ ۲۷ ژوئيه ۲۰۰۶)

----------------------------------------------------------------

نمايشنامهء «مارکس و بازگشت او» را می توانيد به فارسی (ترجمهء تراب حق شناس و حبيب ساعی) روی سايت: انديشه و پيکار peykarandeesh.org بيابيد و به اجرای روخوانی آن در سايت: «تنها صدا است که می ماند» گوش فرادهيد: http://www.paya.se