در مراسمی که کميتهء ضد سنگسار به مناسبت فرارسيدن ۸ مارس، روز جهانی زن، در پاريس برگزار کرد، پوران بازرگان سخنان زير را ايراد نمود:
روز جهانی زن را به شما و همهء مبارزان راه آزادی و برابری زن در ايران و جهان تبريک می گوييم. نزديک به دو قرن مبارزه برای رفع ستم جنسی از زن با افت و خيزهای فراوان همراه بوده و بدون شک دستاوردهای بزرگی به همراه داشته، ولی روابط پدرسالاری همراه با مناسبات طبقاتی و افکار عقب ماندهء مذهبی و سنتی هميشه در کمين بوده اند تا اين دستاوردها را پس بگيرند و راه را بر هر پيشرفتی سد کنند. هنوز راه درازی برای فايق آمدن بر ستم جنسی در پيش داريم و مسلم است که تنها با آگاهی، با اتحاد حد اکثر مبارزان و با جديت و عقلانيت و شکيبايی می توان بر قرن ها ستم اجتماعی تاريخی غلبه کرد. ما شاهد عرصه هايی از اين مبارزه در ايران، به ويژه از ۲۵ سال پيش، هستيم که زنان در خط مقدم جبهه همواره رزميده اند و نارضايتی و اعتراض خود را به اشکال مختلف از جمله عليه حجاب اجباری نشان داده اند.
طی نزديک به دو قرن، زنان و به ويژه در کشورهای پيشرفته، در عرصه های مختلف مبارزه کردند. بد نيست اشاره کنيم که مثلاً در فرانسه که يکی از پيشروترين کشورها در اين عرصه بوده از ۱۸۳۷ که نخستين بار کلمهء فمينيسم به کار رفت و يا کسی مانند فلورا تريستان (۱) مبارزهء زنان برای کسب حقوق خويش را در آثارش تئوريزه کرد و با وجود چندين انقلاب سياسی و اجتماعی که زنان مشارکت فعالی در آن داشتند و با وجود تجربهء کمون پاريس در ۱۸۷۱ (۲)، زمانی که در اواخر قرن ۱۹ مسألهء حق رأی زنان مطرح شد احزاب دست راستی در پارلمان فرانسه آن قدر به مخالفت خود با اين طرح ادامه دادند تا اينکه سرانجام در ۱۹۴۵، به دنبال آزادی فرانسه از چنگال نازيسم و نفوذ فوق العادهء کمونيستها، اين حق به رسميت شناخته شد، يعنی تثبيتِ اين حق به شکرانهء بيش از صد سال مبارزه محقق شد يا مثلاً حق جلوگيری از آبستنی و قانونی شدنِ سقط جنين، سرانجام در ۱۹۷۵ و اساساً با آراء نمايندگان چپ پارلمان، قانونِ »سيمون ويل« (وزير دولت دست راستی وقت) تصويب شد نه با آرای خود احزاب راست! اين حقيقتی تاريخی ست که مبارزه برای رفع ستم جنسی از زنان همواره با مبارزهء نيروهای چپ که برای رفع ستم طبقاتی و تحقق برابری اجتماعی فعاليت کرده اند عجين بوده است.
در سال های گذشته، مراسم بزرگداشت ۸ مارس را يکبار به زنان افغانستان و يکبار به زنان فلسطين تقديم کرديم و امسال اين مراسم را به زنان ستمديده و مبارز عراق هديه می کنيم که به ويژه در شرايطی بسيار سخت و سرنوشت ساز بسر می برند.
در کشور همسايهء ما عراق، هم موارد مشترک فراوان در عرصهء مسائل زنان می يابيم و هم طبيعتاً موارد ويژه. وجود جامعهء مردسالار و تلاش برای فرودست نگه داشتنِ زنان با اتکاء به نهادهای مذهبی و تفسيرهای دگم و عقب مانده، در عراق نيز بيداد می کند. درجريان تحولات سياسی و اجتماعی، زنان بارها به ميدان آمده اند و پا به پای گسترش مدرنيسم، حقوق انسانی و برابر خود را در سطوح مختلف مطالبه کرده اند. اما به رغم پيشرفت هايی در اين موارد، به محض اينکه شرايط بر طبقات حاکم و مردسالار تنگ شده حقوق زنان را لگدمال کرده اند و امروز يکی از خطرناک ترين حالات را که در تاريخ عراق شايد به اين وسعت کمتر سابقه داشته، شاهديم.
اکنون به برخی از نقاط اوج مبارزات زنان و مشارکت شان در مبارزات اجتماعی که صدای آن ها را به گوش ديگران رساند می پردازيم: در ۱۹۴۳ که عراق در اشغال نيروهای انگليسی بود و فقر و قحطی مواد غذائی اکثريت جامعه را فراگرفته بود تظاهرات وسيع زنان برای تأمين نان رخ داد و در همين دههء ۴۰ ميلادی، پس از پيروزی متفقين بر فاشيسم و اوجگيری گرايش عمومی به انديشه های چپ و انتشار کتاب های سوسياليستی، آرمان آزادی زن قدم های بزرگی برداشت، از جمله روی آوردن وسيع دختران به دانشگاه ها و رواج بی حجابی در بين مردم به ويژه در شهرها.
سقوط سلطنت در ۱۹۵۸ با کودتای عبدالکريم قاسم که با پشتيبانی وسيع مردم همراه شد و هنوز، در مجموع، مورد احترام نيروهای دمکرات و مترقی عراق است، با توجه به حضور فعال حزب کمونيست در جامعه، دستاوردهايی برای زنان وجود داشت. در اين دوره است که زنان در سراسر عراق و از جمله در کردستان به مبارزهء سياسی و حزبی پيوستند، چنانکه در سرکوب های مکرری هم که عليه مخالفين از جمله کمونيست ها مثلاً در موصل پيش آمد، زنان قربانيان و زندانيان سياسی فراوان دادند. در همين مرحله بود که قدرت روحانيت کاستی گرفت و جالب توجه اينکه شهر نجف يکی از مراکز مهم فعاليت کمونيست ها گشت. زنان در زمينه های ادبيات و تحصيلات عالی و هنر نمونه های برجسته ای آفريدند که يکی از آنان خانم نازک الملائکه است که از بنيانگذاران شعر مدرن عرب محسوب می شود. همينطور در تئاتر، در سينما چهره های درخشانی بروز کردند. امروز شمار زنان نويسنده و شاعر و نقاش عراقی که آثارشان در اروپا شناخته شده به ده ها نفر می رسد.
روی کار آمدن رژيم بعث که حزبی ناسيوناليست و لائيک بود و با توجه به جو عمومی که در سال های ۶۰ و ۷۰ در دنيا حاکم بود می خواست خود را دست کم در حرف مترقی نشان دهد، قوانينی وضع شد که طبق »گزارش يونيسف در بارهء زنان و کودکان عراق« (۱۹۹۳) زنان را از حق کامل شهروندی برخوردار می شناخت. در مجلس ملی از ۲۵۰ عضو، ۲۷ نفر زن بودند و شبکهء گسترده ای برای اتحاديهء عمومی زنان عراق داير گشت. قانون اساسی ۱۹۷۰ برابری زن و مرد و وجود فرصت های برابر را بدون تبعيض، برای آنان به رسميت می شناخت. در قانون کار مادهء ۷۱ دستمزد برابر در مقابل کار برابر برای زن و مرد تعيين شد. زنانی که کارمند دولت بودند در صورت زايمان، از يک سال تعطيلی با حقوق برخوردار بودند. درآمد زن مستقل از درآمد شوهر تلقی می شد و از اين قبيل... و بالاخره قوانين مربوط به خانواده از سلطهء قوانين مذهبی خارج شد و شهروند کشور اگر می خواست می توانست بدون توجه به قوانين مذهبی (سنی يا شيعی، کاتوليک يا ...) که بدان تعلق داشت خانواده تشکيل دهد.
اما کارآيی چنين قوانينی تا آنجا بود که منافع ديکتاتور و طبقه حاکم ايجاب می کرد. اگر حکومت در شرايط دشواری قرار می گرفت قوانين روی کاغذ می ماند. اگر شهروند موضعی مخالفِ حکومت می گرفت از همهء حقوق قانونی اش محروم می گشت. بدين ترتيب بود که وقتی بين ايران و عراق اختلافی بروز می کرد ايرانی تبارها تاوان اش را می پرداختند و صدها هزار نفر ايرانی تبار که در شهرهای مختلف عراق از چند نسل پيش اقامت داشتند و برخی حتی فارسی نمی دانستند، به عنوان ايرانی و ستون پنجم دشمن تلقی شده از کشور اخراج می گشتند (در سال های اخير فهميده ايم که همه جای دنيا کمابيش چنين است. نمونه اش برخورد آمريکا با ايرانی ها و اعراب و يا فرانسه با ايرانی ها در سال های ۸۰ که برای رفتن به آلمان هم بايد اجازهء خروج می گرفتيم). مرد اگر به اصطلاح عراقی الاصل نبود، بايد زنش را که عراقی بود طلاق دهد. مرد عراقی هم از جمله با دريافت پول تشويق می شد که از زن ايرانی اش جدا شود و طرف محکوم ناگزير بود هرچه را که داشت رها کرده به ايران تبعيد گردد. اين ستم شوونيستی بارها تکرار شده و زنان قربانی آن بوده اند. هشت سال جنگ با ايران هزاران زن و کودک را بی سرپرست کرد و هزاران نفر را به خاک سياه نشاند و داغدار نمود. بعد از آن حمله به کويت پيش آمد و از جمله، کشتار صد هزار سرباز عراقی که در حال عقب نشينی از کويت بودند و باز مادران و کودکان داغدار و بی سرپرست. در اين باره به همين اشاره بسنده کرده به وضع کنونی اشاره هايی می کنيم:
ستم بزرگی که کمتر سخنی از آن به ميان می آيد بيش از ده سال بايکوت و محاصرهء اقتصادی ست و بمباران مستمر مناطق استراتژيک عراق توسط هواپيماهای آمريکايی و انگليسی، آن هم با موافقت سازمان ملل. اين نه تنها فقر و محروميت و بيکاری و ناامنی را دامن زد، بلکه هرچه بيشتر رژيم را به اعمال فشار بر حلقهء ضعيف جامعهء مردسالار، يعنی زنان، واداشت به طوری که بسياری از حقوقی که سابقاً برای زنان به رسميت شناخته شده بود در عمل پس گرفته شد. رژيم صدام که زير فشار تحريم اقتصادی و نظامی و مالی و بازرگانی قرار داشت به برافراشتن شعارهای اسلامی روی آورد. بر پرچم کشوری که اساساً لائيک معرفی شده بود الله اکبر نقش بست. رژيم بر طايفه گری و سنت های قبيلگی و حمايت از سنی ها در برابر شيعيان و کردها متکی گشت، چنان که چند همسری و برخی سنت های متروک ضد زن دوباره رايج گشت. محاصرهء اقتصادی رژيم را در تنگنا گذاشت ولی راه را چارطاق برای تعصب مذهبی و طايفه گری که در مسير تاريخی جامعه تضعيف شده بود دوباره گشود. از اين بايکوت بيشترين رنج را تودهء زحمتکش به خصوص زنان و کودکان تحمل کردند. از ده ها سال پيش، هزاران نفر از عراقيان در تبعيد بسر می بردند، اين بار موج ميليونی مهاجرت و دربدری آغاز شد که هنوز هم ادامه دارد. ده ها رمان و داستان کوتاه که زنان روشنفکر و هنرمند عراقی راجع به رنج زنان در سال های جنگ و بايکوت در همين سال های اخير نوشته اند در دست است.
لوموند ۷ فوريه ۲۰۰۴ در گزارش مفصلی از جمله می نويسد:
خانم امل سويدان، ۴۶ ساله، پزشک، متخصص تغذيه، در سال ۱۹۹۸ پژوهشی دربارهء آثار فيزيکی تحريم اقتصادی بر زنان بغداد انجام داد. از ۴۶۰۰ زن و دختر که گروه مطالعاتی او معاينه کردند و وزن و قد آن ها را سنجيدند معلوم شد که ۱۶ درصد از آن ها که سن شان بين ۱۰ تا ۱۴ سال بود از »سوء تغذيهء حاد« رنج می بردند و ۴۱ درصد از آنها از »سوء تغذيهء مزمن« که باعث شده قد آن ها از حد متوسط کوتاه تر باشد. جنس مذکر کمتر دچار اين کمبود بوده زيرا سرِ سفرهء خانواده از غذا نصيب بيشتری می برند.
اشارهء کوتاهی هم به وضع زنان کردستان عراق می کنيم: وجود جنگ بين دولت مرکزی و کردها از يک طرف و نزاع و رقابت بين دو جريان قبيلگی بارزانی و طالبانی از طرف ديگر، اوضاع پيچيده ای برای زنان کرد به وجود آورده که بسيار دردناک است. ديده شده که تماس بين يک زن کرد با قبيله يا اردوی مخالف (حتی اگر اين تماس حالت تعرض و تجاوز به زن داشته) باعث می شود که آن زن يا دختر محکوم به مرگ شود. مواردی اتفاق افتاده که دختر را افراد خانواده اش در حال خواب، خفه کرده اند! تازه پس از سال ۱۹۹۱ که زير نظر سازمان ملل متحد وضع جديدی در کردستان عراق دائر شده و اين منطقه از بسياری فشارها و قحطی ها و بمباران های آمريکايی که بقيهء مناطق عراق دچار آن بوده اند برکنار بوده، وضع در مورد زنان بهبود چندانی نيافته است. برای نمونه در سال ۱۹۹۲ تعداد ۳۳۷۲ زن در کردستان طوماری رابرای کسب حقوق اوليه شان امضا کردند که تا يک سال بعد تعدادشان به ۳۰ هزار نفر رسيد. برای آنکه پيشنهادها بتواند در پارلمان کردستان مطرح شود بايد ۱۰ نمايندهء پارلمان از دو حزب حاکم هم آن را امضا می کردند. در سال ۱۹۹۳ تعداد ۳۵ نماينده وابسته به اتحاد ميهنی (طالبانی) آن را امضا کردند، ولی از حزب دموکرات (بارزانی) کسی امضا نکرد به اين بهانه که »حالا وقتش نيست«. البته تلاش زنان کرد متوقف نشده ولی از اينکه به جايی رسيده باشد هم اطلاع نداريم.
باری، حملهء امريکا - انگليس و سقوط رژيم بعثی درهای جهنم را، بدتر از پيش، به روی کل کشور، به ويژه زنان، گشود. گزارش هايی که از اوضاع آشفتهء کشور اشغال شدهء عراق در اينجا و آنجا منتشر می شود غير از خشونت بی حدی که سربازان اشغالگر بر مردم اعمال می کنند و در اين کار تجربهء سرکوب های وحشتناک ويتنام و فلسطين را تکرار می کنند (از جمله تخريب خانه ها و ...) و زنان و کودکان را به وحشت دائم و محروميت از حد اقلِ زندگی مبتلا کرده اند و ناامنی را چنان گسترش داده اند که زنان را غالباً خانه نشين کرده، به درون چادر و حجاب رانده اند. ستم جنسی در چنين اوضاع بحرانی کاراتر و براتر از هميشه و همراه با توجيهات مذهبی و سنتی، زنان عراق را زير ضربات خردکنندهء خود قرار داده است.
اشغالگران که به نام استقرار دمکراسی در عراق، دست به اين جنايت بزرگ قرن زدند جنايتکاری را که در مقايسه با خودشان کوچک بود، از ميان برداشتند و خود بدتر جايگزين آن شدند. به جای استقرار حقوق شهروندی، در کشوری که قرن ها سابقهء همزيستی اقوام و مذاهب داشت، بلافاصله سراغ مناسبات قبيلگی رفتند (چنانکه انگليس ها سال گذشته در بصره مرتکب شدند) و با تقسيم کشور به طوايف مذهبی و قومی، کشور را که در جنگ دوم خليج (۹۱) به مرحلهء ماقبل صنعتی به عقب رانده شده بود امروز به مناسبات اجتماعی ملوک الطوايفی مذهبی رانده اند. دولت موقت دست نشاندهء آمريکا حتی قوانين مربوط به خانواده را که در زمان صدام همه جا تابع مذهب نبود، مذهبی کرده است. لوموند در گزارش خود می نويسد: در ۱۳ ژانويه چند صد نفر از زنان عراقی دست به تظاهرات زدند تا به قانون جديد خانواده که به ويژه ارتجاعی ست و دولت آمريکا ظاهراً آن را از فتوای آيت الله سيستانی اخذ کرده اعتراض نمايند. »سازمان آزادی زنان عراق« يک طومار در سطح بين المللی منتشر کرده و اين طرح قانونی »آزادی کُش، زن ستيز، و تجدد ستيز« را محکوم می نمايد. امضا کنندگان طومار اعلام کرده اند که با اين قانون، »تبعيض جنسی در اماکن عمومی« اجباری می شود، در حالی که تعدد زوجات امری عادی و مجاز تلقی می گردد، سنگسار عليه زنانی که به زنا متهم شوند دوباره برقرار می شود و رفت و آمد آزادانهء زنان ممنوع می گردد.
اعتراضاتی که در عراق به خصوص از طرف زنان و همين طور در مجامع بين المللی عليه اين طرح صورت گرفته باعث شده که ظاهراً آن را ملغی کنند ولی مبارزه در اين زمينه نيز ادامه دارد.
ما نهايت همدردی خود را با زنان عراق، از جمله زنان کرد، که زير ستم سخت مردسالارانه (چه با بهانه های مذهبی و چه با سنت های عشايری) بسر می برند، اعلام می کنيم و معتقديم که دست کم انعکاس فرياد و خواست های آنان نخستين وظيفهء ما در قبال خواهران ستمديدهء ما ست. مگر نه اين است که ۸ مارس سمبل مبارزهء جهانی برای رهايی زنان است؟
------------------------
۱- فلورا تريستان (Flora Tristan) زن و سياستمدار فرانسوی (۱۸۴۴-۱۸۰۴)، پدرش يک اشرافزادهء پرويی بود و مادرش فرانسوی. وی همسر آندره شازال (گراور ساز معروف) بود و مادرِ نقاش مشهور فرانسوی گوگن (Gauguin). فلورا يکی از پيشگامان فمينيسم در فرانسه است که [دريک کشور کاتوليک] برای حق طلاق مبارزه می کرد. غير از کتاب Périgrénations d’une paria (سفرهای زنی مطرود - ۱۸۳۸)، کتاب Unité ouvrière (وحدت کارگری - ۱۸۴۳) را نوشت و در گشودن راه به سوی سوسياليسم انترناسيوناليستی کوشيد (برگرفته از فرهنگ روبر، جلد دوم).
۲- پس از چند انقلاب و چند بار بازگشت ارتجاع، اين، کمون پاريس بود که نظام جمهوری را در فرانسه تثبيت کرد و طرحی نو از دنيايی بهتر درافکند: »آزادی، برابری، برادری«، جدايی دستگاه دين از دولت، دموکراسی مستقيم و غيربوروکراتيک، حق عزل نمايندگان، ارتش مردمی به جای ارتش حرفه ای، حقوق برابر زنان و مردان، آموزش لائيک اجباری و رايگان، لغو تبعيض بين زن مجرد و غيرمجرد، لغو تبعيض بين کودک مشروع و »نامشروع«، به آتش کشيدن گيوتين (سمبل مجازات اعدام)، اشاعهء آزادانهء هنر... چنين بود نخستين حکومت کارگری که به گفتهء مارکس اصولش جاودانه است و آن ها را نمی توان از بين برد.
در زير، ترجمهء شعری را می آوريم که در پی سخنرانی فوق و باز در همبستگی با زنان عراق، جميلهء ندائی قرائت کرد:
آرزوها...
از شاعر عراقی، خانم ريم قيس کُبّه
به تصادف،
وقتی توپ ها به خوابی کوتاه فرو رفته بودند
در فاصله ی ميان دو جنگ،
با هم آشنا شديم
رؤيای هردومان اين بود که
گورستان ها
به صحنه ی رقص بدل شوند
تو گفتی: »از اميدهامان آنچه ويران شده
باز سر بر آسمان خواهد افراشت«.
و من گفتم: توپ ها مرده اند،
جنگ ها تا ساليان دراز در خواب خواهند ماند«.
اما تندتر از صفير يک گلوله
ارتشی از برابرمان گذشت.
بين غربت
و زمزمه ی عاشقانه مان
در نوسان ايم
و دراين خيال که:
»آه، ای کاش خمپاره ها به نخل بدل می شدند!«
لحظه ای کوتاه،
و جنگ سوم مان درگرفت.
ديگر جايی برای آرزوها نيست:
تو خاموشی را شغل خويش کرده ای
و من فاجعه را حرفه ام.
----------------------------
* از کتاب حرف های زنان عراق، فاجعه ی عراق به قلم زنان« تأليف خانم انعام کچه چی
Inaam Kachachi: Paroles d’Irakiennes
Le drame irakien écrit par des femmes.
Editions: Le serpent à Plumes, Paris 2003.
اين کتاب گلچينی ست از آثار ادبی حدود ۲۰ تن از زنان عراق (رمان، داستان کوتاه و شعر) که در سال های اخير نوشته شده است و در آن ها از اوضاع مشقت بار زندگی و ستم هايی که بر مردم و به ويژه بر زنان رفته، چه در کل دورهء صدام حسين، و چه طی ده سال محاصره ی اقتصادی و حملات مداوم هواپيماهای آمريکايی و انگليسی سخن گفته شده است. نويسندگان به سبک خويش از مردسالاری و نابرابری حقوق بين زن و مرد نيز که ريشه ی عميق در سنت ها دارد انتقاد کرده اند.
انتشارات انديشه و پيکار www.peykarandeesh.org