انفجار خشم طبقۀ کارگر را به دنبال خواهد داشت!
در شامگاه ۲١ آذر ١۳٩۰ بر اثر انفجار دیگ ذوب کارخانۀ فولاد و نورد غدیر یزد، ١٩ تن از ۲۳ کارگری که در آن هنگام و در آن محل مشغول به کار بودند کشته یا زخمی شدند و تا تاریخ ۲۶ آذر ماه شمار کشته شدگان به ١٧ تن رسیده است. علت فیزیکی یا شیمیائی این سانحۀ فجیع هرچه باشد، مسئولیت اجتماعی – اقتصادی و حقوقی آن بر دوش کارفرمای این بنگاه، نظام سرمایه داری و رژیم جمهوری اسلامی ایران است.
این نخستین بار نیست که شاهد سوانح فاجعه بارِ کار هستیم که به کشته و زخمی و معلول شدن شمار زیادی کارگر و فرورفتن باز هم بیشتر خانواده و نزدیکان آنان به کام فقر سیاه منجر شده اند. طبق گزارش های مختلف درهمین کارخانۀ غدیر از سال ١۳۸۶ تاکنون سوانحی از این دست روی داده که نه تنها اعلام نشده، بلکه اقدامی نیز برای پیشگیری از رویدادهای مشابه صورت نگرفته است. کمتر از یک سال پیش شاهد فاجعه ای هولناک در یکی از کارخانه های ایران خودرو بودیم که به مرگ و زخمی شدن شمار زیادی کارگر انجامید. در معادن زغال و دیگر معادن و نیز در کارگاه های ساختمانی، در پالایشگاه ها و غیره طی سال های گذشته شاهد رویدادهای مشابهی بوده ایم. واقعیتی که در همۀ این رویدادها به روشنی تمام خود را نشان می دهد و حتی مسئولان رژیم و نیز خود سرمایه داران، البته پس از وقوع حادثه، سرانجام مجبور به اعتراف بدان گشته اند این است که در کارخانه ها، کارگاه ها، معادن و دیگر محیط های کار در ایران، حداقل شرایط ایمنی کار و حفاظت از جان کارگر رعایت نمی شود و بازرسان کار یا کمیته های فنی و ایمنی یا وجود ندارند یا کار خود را به درستی انجام نمی دهند.
برخی از مسئولان دولتی وجود کپسول های گاز و برخی دیگر وجود مهمات و ادوات نظامی رها شده در میان قراضه های آهنی که می بایست برای ذوب به کوره ریخته شوند را علت مستقیم انفجار اعلام کرده اند. هرکس، حتی سرمایه داران و تجار کودن ایران و خرف ترین بوروکرات ها و نظامیان و مأموران امنیتی ای که به یمن اختناق و استبداد حاکم به کارخانه ها و دیگر منابع تولید و ثروت دست یافته اند، می دانند که کنترل و جداسازی مواد خام (به ویژه در چرخه های بازیافتی)، تعبیۀ وسایل ایمنی و حفاظتی، کنترل دائم حلقه های مختلف فرآیند تولید و غیره، الفبای روند تولید در هر کارخانه و کارگاه به ویژه در صنایعی مانند استخراج معادن، ذوب، پالایش و غیره را تشکیل می دهند. اگر هم کارفرمایان ندانند، مهندسان و تکنسین ها و کارگران این موضوعات را می دانند: مسأله، نداشتن یا نبود دانش فنی نیست. مسأله، به دست آوردن سودهای گزاف به هر قیمت است!
واقعیت این است که کارفرمایان در ایران، چه کار فرمایان بخش خصوصی، چه بخش های دولتی یا شبه دولتی، خواه کارفرمایان بزرگ و خواه کوچک، نه تنها کارگران را استثمار وحشیانه می کنند، نه تنها پرداخت مزدهای ناچیز آنان را ماه ها و گاه تا یکی دو سال به عقب می اندازند و حتی ملاخور می کنند، بلکه از قبول حداقل هزینۀ لازم برای برقراری تدابیر لازم جهت حفاظت از کارگر و ایمنی کار سر باز می زنند. به گفتۀ برادر یکی از قربانیان فاجعۀ کارخانۀ غدیر یزد: « مالکان این کارخانه صرفا روی فقر کارگران حساب باز میکردند و آنان را به کار میگرفتند؛ به بیان دیگر کار را با جان کارگران معاوضه میکردند. » (ایلنا، ۲۶ آذر، تکیه بر کلمات از ما است).
به گزارش ایلنا (۲۳ آذر ١۳٩۰) «علیرضا حیدری دبیر سابق کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور از کمبود ۴۵۰۰ بازرس کار در واحدهای تولیدی ایران خبر داد». او شمار بازرسان کار را ۵۰۰ نفر اعلام کرد و افزود که با توجه به وجود یک میلیون کارگاه کوچک در کشور این شمار از بازرسان به هیج رو کافی نیست.
باید گفت رویدادهای مرگبار کارخانۀ غدیر یزد، ایران خودرو، انفجار پالایشگاه آبادان در خردادماه گذشته (به هنگام گشایش خط جدید تولید توسط احمدی نژاد)، انفجار مهیب قطار در نیشابور در چند سال پیش، و رویدادهای فجیع دیگر در معادن، کارگاه های ساختمانی و غیره نشان می دهند که نه تنها کارگاه های کوچک، بلکه کارخانه ها و کارگاه های بزرگ، اعم از خصوصی یا دولتی، نیز از حداقل شرایط ایمنی برخوردار نیستند.
هر کارگر آگاهی می داند که مسئول همۀ این رویدادهای خانمان برانداز، مسئول فقر و بیکاری کارگران، مسئول افزایش جرم و جنایت و فحشا (در تمام اشکال غیر شرعی و شرعی آن) و دزدی و فساد در جامعه (از دزدی ها، اختلاس ها و تخلف های هزاران میلیارد تومانی مقامات دولتی و سرمایه داران گرفته تا دزدی های کوچک نگون بختانی که برای حفظ جان خود به این کار روی می آورند)، آری مسئول همۀ این جنایات و تبهکاری ها، نظام سرمایه داری ایران و رژیم جمهوری اسلامی است. ستم های گوناگونی که هر روزه به شکل های مختلف از ستم و استثمار طبقاتی گرفته تا ستم جنسی و ملی و دینی بر کارگران و زحمتکشان و به طور کلی بر ٩۰ تا ٩۵ درصد مردم وارد می شود، پیوسته شاهدی دیگر بر ادعای ما در مورد مسئولیت تمام و کمال رژیم جمهوری اسلامی و نظام سرمایه داری عرضه می کند.
اما محکوم کردن نظام سرمایه داری به طور کلی و محکوم کردن رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی به طور کلی کافی نیست. باید در هر مورد معین نه تنها رژیم اسلامی و نظام سرمایه داری را افشا کرد، بلکه با مبارزۀ معین و خواست های معینی دست رد بر سینۀ این عوامل تباهی و مرگ زد و انرژی زندگی را در پرتو مبارزۀ طبقاتی افزایش داد و به پیش راند.
در مقابل فاجعۀ مرگبار در کارخانۀ ذوب فولاد غدیر یزد – رویدادی که به هیچ رو اجتناب ناپذیر نبود - کارگران می توانند واکنش هایی زیر را نشان دهند:
• تشکیل هیأتی به انتخاب کارگران کارخانۀ غدیر یزد اعم از کارگران ایرانی یا خارجی برای روشن کردن مسئولیت های مختلف، خواه مسئولان کارخانه، خواه مسئولان ادارۀ کار و خواه افراد یا نهادهای دیگری که مسئولیت ایمنی و بازرسی کار بر عهدۀ آنها بوده است. (در روزهای نخست پس از انفجار، فرماندار و استاندار یزد با اعلام اینکه بیشتر کارگران کشته یا زخمی شده تا آن زمان افغانی یا هندی بودند بی شرمانه می خواستند از وخامت فاجعه کم کنند. از نگاه پلید این مزدوران رژیم اگر کشته شدگان افغانی یا هندی باشند اشکال چندانی ندارد!)
• اعلام مسئولیت های مختلف کارفرما، دولت و مسئولان حفاظت و ایمنی توسط این هیأات.
• برکناری همۀ کسانی که در این سانحۀ مرگبار مسئولیت داشته اند.
• خواست پرداخت کامل غرامت به خانوادۀ همۀ کشته شدگان و به کارگران زخمی و معلول.
• موظف کردن کارفرما به تعبیۀ وسایل ایمنی لازم براساس استانداردهای ایمنی و حفاظتی جهانی؛ عدم شروع کار تا پیش از برقراری شرایط مطلوب ایمنی کار به تشخیص هیأت منتخب کارگران و پرداخت حقوق و مزایای کامل کارگران برای مدتی که به تشخیص هیأت منتخب کارگران وسایل و تدبیرات ایمنی و حفاظتی به طور کامل مستقر نشده است.
• مبارزه برای نهادی کردن کمیته های ایمنی و حفاظتی و بازرسی شرایط کار به انتخاب کارگران. لغو خصوصی سازی بازرسی کار و ایمنی و حفاظت. انتقال تمام اختیارات و اسناد و کاردانی های مربوط به امر نظارت فنی و ایمنی و حفاطتی از ارگان های دولتی و خصوصی نظارت و بازرسی کار به هیأت های منتخب کارگران، برقراری آموزش های لازم برای هیأت های بازرسی و کمیته های فنی و حفاظتی و ایمنی منتخب کارگران.
• ارتباط با کارخانه های مشابه برای همکاری و انتقال تجربه و گسترش ارتباطات با کارگران رشته های دیگر برای اتحاد و مبارزۀ مشترک به منظور برقراری هیأت های بازرسی کار و کمیته های فنی ایمنی و حفاظت کار به انتخاب کارگران در تمام محیط های کار.
بی تردید انفجار مرگبار دیگ ذوب کارخانۀ فولاد غدیر یزد بر خاطره و حافظۀ جمعی کارگران نقش خواهد بست و در کنار ستم های مستمر و دیرپائی که بر کارگران وارد شده و می شود، دیر یا زود انفجار خشم انقلابی کارگران را به دنبال خواهد داشت. این رویداد مهیب باید کارگران را به افزایش آگاهی روشن و علمی از وضعیت خود رهنمون گردد؛ باید کارگران را به تلاش برای درک منافع حیاتی خویش و راه هائی که باید برای دست یابی به اهداف خود در پیش گیرند، به افزایش آگاهی شان از اهداف، نقشه ها و روش های دشمنان طبقاتی خود یعنی طبقۀ سرمایه دار و رژیم ضد کارگر جمهوری اسلامی که مدافع استثمار و دستانش تا آرنج در خون کارگران غرق است و به چگونگی مقابله با آنها ترغیب کند. باید به کارگران بیاموزد که ایجاد اتحاد و تشکل های مستقل طبقاتی، برقراری پیوند محکم و همبستگی طبقاتی با کارگران همۀ کشورها برای آزادی شان از نظام سرمایه داری و بردگی مزدی امری ضروری است.
تنها بدین طریق و با پشتیبانی کارگران سراسر کشور است که می توان این فاجعه را به مبنائی برای جلوگیری از فاجعه های دیگر و از آن بالاتر به تلاش تازه ای برای مبارزه با نظام سرمایه داری و رژیم جمهوری اسلامی تبدیل کرد.