لوموند ۱۷ مه ۲۰۰۸
ترجمه تراب حق شناس

يادداشت مترجم:
در شصتمين سالگرد برپايى دولت اسرائيل، مردم فلسطين شصتمين سالگرد "النكبة" (فاجعهء از دست رفتن فلسطين)، و شصتمين سالگرد مقاومت و مبارزهء عادلانهء خود را برپا مىدارند. اساس جنبش صهيونيستى اين بود كه براى نجات يهوديان اروپا از يهودستيزى بايد در فلسطين دولتى يهودى برپا شود زيرا فلسطين "سرزمينى ست بدون مردم" و بايد به "مردمى بدون سرزمين، يعنى يهوديان" داده شود. اسرائيل پس از ۵۰ سال كه از اين تصميم گذشت (يعنى از ۱۸۹۸ تا ۱۹۴۸) با تمهيدات و همكارى كامل و همه جانبهء قدرتهاى سرمايه دارى و امپرياليستى به وجود آمد. اين نه آغاز ماجرا، بلكه پايان يك مرحله از آن بود. واقعيت اين ماجرا را در هرجاى رسمى، از سازمان ملل متحد تا كتاب هاى درسى اسرائيل و نيز كل فرهنگ و آموزش در كشورهاى غربى و بلوك شرق وارونه نشان دادند و حق فلسطينى ها زيرپا گذاردند. گاه برحسب ضرورت هاى سياسى، در حرف، به حق ضايع شدهء فلسطينى ها و آوارگى ۷۷۰ هزار نفر از آنان اشاره اى كردند ولى درعمل جز به سود متجاوز گامى برداشته نشد. اسرائيل را دموكراتيك خواندند با اينكه همه مى دانند كه اين "كشور نه قانون اساسى دارد، نه مرزهاى مشخص؛ و اينكه اسرائيل دولتى يهودى ست و قوانين مذهبى در آن دست بالا را دارد. ازدواج يهودى با غيريهودى امكان ندارد، مراسم مذهبى روز شنبه همه جا اجبارى ست حتى در هواپيماى العال. اگر همين امروز چندين حزب آشكارا يهودى بنيادگرا و فاشيست از دولت كناره گيرى كنند، دولت اسرائيل سقوط مىكند. قدرت خاخام ها در ارتش رو به افزايش است و اگر دعاى دستجمعى و مناجات سربازان اسرائيلى در فاصله يك آتش بس را ببيند مناجات حزب اللهى ها در جبهه به نظرتان ناچيز مىآيد. كمتر دروغى بزرگتر از دموكراتيك بودن كشورى ست كه به گفتهء ماكسيم رودنسون، خود واقعيت و رويدادى استعمارى ست (Un fait colonial) و بر ويرانهء موجوديت و سركوب مستمر ملتى ديگر بنا شده است.
بارى، از بركت و به اعتبار مبارزهء مستمر و همه جانبهء مردم فلسطين امروز وجدان هاى بيدار در اسرائيل به سخن درآمده اند و مورخين جديد اسرائيلى آشكارا از غصب سرزمين فلسطين به زور، و از اخراج اهالى آن طبق نقشه اى كه از سالها پيش تعيين شده بوده و تا همين اواخر يعنى تا ۵۰ سال سرى نگاه داشته شده بوده سخن مىگويند.
ما علاقه مندان به مطالعه دربارهء اين قضيهء عادلانه، سياسى و انسانى را به مطالعهء آثار مورخين جديد اسرائيلى فرا مىخوانيم. اگر روى گوگل فقط عبارت "مورخين جديد" را به يكى از زبان هاى رسمى از جمله به انگليسى (New historians) جستجو كنيد، به حقايق فراوانى دربارهء تاريخ اسرائيل دست خواهيد يافت. به خصوص آثار ايلان پاپه (Ilan Pappe) و شلومو ساند (Shlomo Sand) هردو استاد دانشگاه اسرائيل.

آنچه در زير مىآيد گوشه اى ست از واقعيت اسرائيل و فلسطين كه از لوموند ۱۷ مه به فارسى ترجمه شده است. (مه ۲۰۰۸)

هر سال، روز ۳۰ مارس، كسانى كه به آنها اعراب اسرائيلى يا فلسطينى هاى اسرائيل مىگويند به مناسبت "روز زمين" به تظاهرات خيابانى دست مى زنند. ۳۲ سال است كه آنها چنين مى كنند، يعنى از سال ۱۹۷۶ كه ۶ نفر از آنان در اعتراض به مصادرهء زمينهاشان توسط دولت يهود (Etat juif) در تيراندازى نيروهاى اسرائيلى كشته شدند. در سالهاى اخير دامنهء اين تظاهرات و مطالبات آن گسترش بيشترى يافته و جمعيت فراوانترى را به سوى خود جلب مىكند.
امسال، آنها تصميم گرفتند شهر قديمى عربى يافا (Jaffa) را كه نزديك تلاويو قرار دارد به صورت پل ارتباطى تظاهرات درآورند. پانصد خانواده ار محلهء عجمى (Ajami) به اخراج از خانه هاشان تهديد شده اند و علت آن، عدم رعايت بهداشت و خانه سازى غير قانونى اعلام شده است. جمال زحالقه، رهبر حزب عربى "بلد" (و نمايندهء پارلمان اسرائيل) مىگويد: "شصت سال پيش، اعراب را دستجمعى از يافا اخراج كردند. چنين چيزى ديگر هرگز تكرار نخواهد شد".
فلسطينىهاى اسرائيل، چه مسلمان و چه مسيحى، امروز سربلند كرده اند. آنها تصميم گرفته اند دست روى دست نگذارند، حقوق خود را مطالبه كنند و براى كسب آن به مبارزه ادامه دهند. آنان به نيروى خويش آگاهى دارند و هرچه متشكلتر مىشوند. شمار آنان هم اكنون يك ميليون و نيم نفر است، يعنى ۲۰ درصد جمعيت اسرائيل. از سال ۱۹۴۸ كه دولت اسرائيل تشكيل شده، آنها به لحاظ نظرى شهروند كامل اسرائيل محسوب مىشوند. در آن زمان تعدادشان ۱۶۰ هزار نفر بود. [اما بايد گفت] كه در همان سال، ۷۷۰ هزار نفر از همميهنانشان از خانههاشان اخراج شده، به كشورهاى همسايه يا به سرزمينهاى اشغالىِ [بعدى، يعنى ساحل غربى و غزه] گريخته و به اميد بازگشت به شهرها و روستاهاشان، كليد خانههاشان را هم نگه داشته بودند. اما روستاها با بولدوزر صاف شده، خانهها اشغال، و مزارع مصادره گرديده بود.
يوسف جبارين، استاد دانشگاه حيفا و مؤسس كانون عربى قانون و سياست، در گفتگو با خبرنگار ما در ام الفحم مىگويد: "شصت درصد از مين هاى ما در سال ۱۹۴۸ مصادره شد. اين حركت ادامه يافته، به طورى كه امروز به سختى مىتوان گفت كه ۳ و نيم درصد از سرزمين اسرائيل به ما تعلق دارد. ديگر براى ما چيزى نمانده كه از ما بگيرند. اين است كه مراتع چادرنشينان صحراى نقب را مصادره مىكنند. بايد اضافه كنم كه نزديك به ۳۰۰ هزار نفر از ما [فلسطينى هاى اسرائيل] پناهندگان داخلى هستند، يعنى به دليل اينكه روستاهاشان ويران شده از آنجا كوچ كرده اند ولى مجاز نيستند به خانههاشان بازگردند. اينها را "غايبان حاضر" (به انگليسى present absents) مى نامند.
براى مثال، در اكتبر ۱۹۴۸، اهالى روستاى بيرام واقع در جليل عليا با جمعيتى درحدود هزار نفر از دهقانان مسيحى از خانههاشان اخراج شدند. اسرائيلىها به آنان قول دادند كه پس از جنگ مىتوانند به خانههاشان بازگردند. چنين نشد. آنها به دادگاه شكايتهاى فراوان كردند. هرچند دادگاه حق را به دهقانان داد، ولى نظاميان از بازگشت آنان جلوگيرى كردند و در سپتامبر ۱۹۵۳ روستا بمباران شد. حتى امروز هم ممكن نيست بتوان ويرانه ها را بازسازى كرد. كل اهالى عرب كه در محدودهء دولت اسرائيل باقى مانده اند تا سال ۱۹۵۶ زير فرمان حكومت نظامى قرار داشتند با همهء محدوديت هايى كه اين امر مى تواند براى اهالى به دنبال آورد. يوسف جبارين با اعتراض مىگويد: "امكان نداشت بتوان از دهكده اى به دهكدهء ديگر رفت. مدت ۱۸ سال ما عاطل و باطل مانديم و هنوز انتظار مىكشيم خسارتهايى را كه به ما وارد شده جبران گردد".
ام الفحم دركنار ناصره (Nazarette) مهمترين شهر عربى اسرائيل است. از زمانى كه اهالى اين شهر روابط همبستگى خود را با برادران فلسطينى شان درساحل غربى تقويت كرده اند، اين شهر به صورت نوك پيكان نارضايتى و اعتراض فلسطينى هاى اسرائيل درآمده است. ابتدا انتفاضهء دوم بود و سپس ساختن ديوار [موسوم به ديوار امنيتى، ديوار جداسازى (۱)] كه به خصوص در اين ناحيه به قلمرو دولت آيندهء فلسطين آشكارا تجاور كرده و سپس قانون مورخ ۲۰۰۳ كه نزديك شدن خانواده هاى فلسطينى اسرائيل را با فلسطينى هاى ساحل غربى ممنوع مى كند، بدين منظور كه جمعيت عرب در درون دولت يهودى افزايش نيابد. معافيت مطلق از مجازات كه دادگاه براى افرادى از پليس قائل شد كه ۱۳ تن از فلسطينى هاى اسرائيل را در سال ۲۰۰۰ در جريان يك تظاهرات مسالمتآميز در دفاع از قربانيان انتفاضه كشته بودند كاتاليزورى بود براى بيدارى فلسطينى هاى اسرائيل.
اين حكم دادگاه كه به عنوان امرى ضدعدالت تلقى شده سطح آگاهى ها را بالا برده است. ممدوح اغباريه، رئيس اتحاديهء دانشجويان عرب مىگويد: "اعراب اسرائيل شهروندان درجهء دوم اند. پس از آن تظاهرات (سال ۲۰۰۰)، ۲۹ تن ديگر از فلسطينى هاى اسرائيل كشته شده اند و هرگز حتى يك مورد سراغ نداريم كه پليس محكوم شده باشد. اين به خوبى نشان مىدهد كه دولت اسرائيل چه نگاهى به ما دارد".
يك دانشجوى اهل حيفا كه در ام الفحم اقامت دارد مىگويد: "زمانه اى كه درآن اعراب فرودست و مطيع باشند بسر رسيده است. پدران ما جرأت نمىكردند صدايشان را بلند كنند. رهبران سابق ما دربرابر اشغال جيك نزدند. همهء اينها ديگر تمتم شده است. ما مىخواهيم به تبعيض و جدائى، به سركوب، به تبعيض نژادى پايان دهيم. ما خواستار برابرى حقوق و فرصت هاى برابر هستيم. ما مىخواهيم نسلى باشيم كه به خود اعتماد دارد. ما با دولت اسرائيل به عنوان يك دولت يهودى مخالفيم، زيرا يهودى بودنِ دولت با دموكراتيك بودنِ در تناقض است. دموكراسى يعنى براى همهء مردم". دانشجويانى كه در محوطهء آفتابى دانشگاه دور او گردآمده اند سخنانش را تأييد مىكنند. برخى از آنان مصادرهء زمينها را "بزرگترين دزدى تاريخ" توصيف مىكنند. احمد از تبعيض موجود در درون دانشگاه و امتيازاتى كه به غيراعراب داده مىشود خشمگين است.
از نظر اسد غانم، استاد علوم سياسى، دانشجويان ديگر چيزى را كه به تعبير او "يك رژيم قومسالار" (Ethnocratique) است تحمل نمىكنند. "در اين رژيم تنها يك قوم كنترل امور را در دست دارد زيرا خود را برتر از ديگران مىپندارد. تحقير و نابودى ديگران بخشى از روش زندگى صهيونيستى ست". از نظر اين استاد "چنين وضعيتى ديگر نمىتواند ادامه يابد، زيرا زندگى ما را فلاكتبار مىكند و زندگى خودشان را فلاكتبارتر. آنها همواره درترس بسر مىبرند. اين نتيجهء وضعى ست كه بر سر فلسطينى ها درآورده اند. اينها همه خطرناك اند و نابودكنندهء خويش. بايد كشور را صهيونيسم زدايى و استعمارزدايى كرد كه به سود همگان است". اسد غانم خواستار بايكوت انتخابات اخير بود، زيرا همين كه بتوان رأى داد به اسرائيل امكان مىدهد كه از دموكراسى دم بزند، درحالى كه انتخابات چيزى جز يك نيرنگ نيست.
طى ماههاى اخير مواردى از پرتاب سنگ [به سوى اتومبيلهاى اسرائيلى] در جادههاى جليل [گاليله] و در دشت ساحلى وجود داشته و نگرانى نيروهاى امنيتى را فراگرفته است. يك سال پيش شين بت (سازمان امنيت داخلى اسرائيل) هشدار داده بود كه "راديكاليسم در بين اعراب اسرائيل رو به تشديد و گسترش است" و به تعبير روزنامهء پرخوانندهء معاريو مىتواند در ميانمدت به "تهديدى استراتژيك" تبديل شود. آيا يك انتفاضه در داخل اسرائيل نطفه مىبندد؟ دانشجويان حيفا براى عمليات پرتاب سنگ برد چندانى قائل نيستند، به خصوص كه خودشان، همگى، راه و روش غيرخشونتآميز را مىپسندند. ممدوح اغباريه بدين نخو از نظر خود دفاع مىكند: "ما دموكراتيم. ما تروريست نيستيم. ما نمىخواهيم يهوديان را به دريا بريزيم. ما مىخواهيم با هم زندگى كنيم و دربارهء آيندهمان باهم و بر اساس برابرى با يكديگر تصميم بگيريم".
سازمانهاى فراوان و متنوعى در ده سال اخير پا گرفته كه از حقوق فلسطينىها در اسرائيل دفاع مىكنند و خواستار پايان تبعيض هستند. نفوذ اين جنبش ها روزافزون است آنها خواستار لغو قوانين تبعيضآميزى هستند كه خريد زمين را از يهوديان براى اعراب ممنوع مىكند. همين طوراستخدام اعراب در نهادهاى دولتى كه عملاً ممنوع است. آنها خواستار سهم مساوى از خزانهء دولتى و سوبسيد (يارانه) هستند. درحال حاضر، كسانى كه خدمت نظام را انجام داده باشند و تنها به همين دليل مى توانند از امتيازات فوق برخوردار باشند.
يك سياست تبعيض مثبت [به سود كسانى كه بى بهره بوده اند برقرار شده] ولى نتيجه اى در راه نيست و شكاف بين يهوديان و اعراب هرچه بيشتر مىشود. ژاك بندولاك، دكتر در اقتصاد تأييد مىكند كه: "براى اعراب [اسرائيلى] هيچ بودجه اى وجود ندارد، هيچ طرح زيربنائى و هيچ امتياز مالياتى دركار نيست. اعراب سالها تحت حكومت نظامى قرار داشتند و حالا هم به حال خود رها شده اند". ۸/۵۴ درصد از فلسطينى هاى اسرائيل در زير خط فقر بسر مىبرند (در سال ۲۰۰۳ اين رقم ۳/۴۸ درصد بود)، درحالى كه نسبت يهوديانى كه در چنين وضعى بسر مىبرند ۲۰،۳ درصد است. نرخ بيكارى آنان هم چهار رقم بيشتر از يهوديان است. فلسطينىهاى اسرائيل در رشد اقتصادى سه سال گذشته كه بيش از ۵ درصد بوده به حال خود رها شده اند.
احمد حجازى، يك فلسطينى اسرائيل كه مدير توسعهء [اقتصادى و...] مجموعه اى متشكل از ۵۵ خانوار (۲۵۰ نفر) است كه نيمى از آنان عرب و نيمى ديگر يهودى هستند و "واحهء صلح" نام دارد خاطر نشان مىكند: "كاملاً روشن است كه اسرائيل نمىخواهد همهء افراد كشور برابر با يكديگر به شمار روند. به منظور آنكه خصلت يهودى كشور حفظ شود شمار آئين نامههاى تبعيضآميز رو به افزايش است و گفتگو هرچه دشوارتر مىشود. هربار كه پيشنهادهايى ارائه مىدهيم ما را متهم مىكنند كه ستون پنجم دشمن ايم و مىخواهيم اساس دولت را برهم بزنيم".
اين روستا كه در كنار لاترون واقع شده تنها نمونهء همزيستى بين دو جامعهء فلسطينى و يهودى ست. از نظر احمد حجازى "اين يك نمونه، يك سرمشق است كه ثابت مىكند ما مىتوانيم باهم زندگى كنيم و در عين حال، شكلى ست از اعتراض عليه سياست تبعيضآميز دولت". به گمان وى، تنها راه حل، ايجاد يك دولت دومليتى ست كه هركدام هويت خاص خودشان را نگه دارند.
در اوضاع كنونى، زمان حقيقتاً مناسب درآغوش كشيدن يكديگر نيست. ۶۴ درصد يهوديان اسرائيل هرگز پا به بخش عرب نشين نمىگذارند و ۷۵ درصد موافق اخراج و كوچ دادن آنها به ساحل غربى هستند. در كنست (پارلمان) درگيرى بين نمايندگان عرب و نمايندگان جناح راست هرچه بيشتر شده است. انى اتام، نمايندهء ناسيوناليست و مذهبى اعلام كرده است: "روزى خواهد رسيد كه ما شما را از اين ساختمان [مجلس] و از سرزمين مردم يهود بيرون خواهيم كرد". اويگدور ليبرمن، نمايندهء ديگر پارلمان و ناسبوناليست، همتاى عرب خود احمد طيبى را "تروريست" خطاب مىكند و طيبى به او جواب مىدهد "تو مهاجرى فاشيست هستى كه به سرزمينى آمده اى كه به تو تعلق ندارد". در نظر آقاى ليبرمن شكى نيست كه "اعراب از دموكراسى سوء استفاده مىكنند".
(منتشر شده در آرش شماره ۱۰۱)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱ـ طول اين ديوار ۷۳۰ كيلومتر و ارتفاع ۸ تا ۹ متر است كه بخش اعظم مستعمرات اسرائيلى را دربر مىگيرد. اين ديوار بخش هاى وسيع ترى از سرزمينى را كه قرار بوده در آن دولت فلسطين تشكيل شود به سود اسرائيل مصادره مى كند. محاصرهء فلسطينى ها را تنگتر مى كند و حيات روزانهء آنان را با اختلال جدى مواجه مىسازد. دادگاه بين المللى لاهه كشيدن اين ديوار را غيرقانونى دانسته كه بر اساس آن بايد ويران شود ولى اسرائيل به اين حكم توجهى ندارد. براى اطلاع بيشتر رك. از جمله به:
www.peykarandeesh.org/old/felestin/fel.pdf/Divare-Nang.pdf