ترجمه: سهيل چايچى
نخستين موشك اسرائيلى با سرعت به هدفش اصابت كرد و سرزمين غزه و هر چه را در آن است به آتش كشيد. فلسطينى ها پاره هاى اجساد دو شهيد جديد را جمع كردند در حالى كه رسانه هاى اسرائيل نابودى دو تروريست را جشن گرفتند. زُهير قسيس رهبر كميته مقاومت مردمى بود، او همراه با يك زندانى فلسطينى اهل نابلس (ساحل غربى) كه اخيراً از زندان آزاد گشته و به غزه فرستاده شده بود، كشته شد. بعد مجموعه ديگرى از موشك ها باريدن گرفت و اين بار عبيد الغربالى و محمد هرارا به قتل رسيدند. سپس مجموعه سوم و چهارم موشك ها فرود آمد... روز ۹ مارس شمار كشتگان مدام افزايش يافت. دولت حماس مصرانه از جامعه بين الملل خواستار شد كه دست به اقدامى بزند. سازمان هاى فلسطينى سوگند ياد كردند كه دست به تلافى خواهند زد. در اينگونه مواقع مطبوعات غربى معمولا يا بى اعتنا هستند يا همدست و گاه هر دو. بسيارى از رسانه ها نام ارتش اسرائيل را به سادگى مى بردند بى هيچ چالشى.
 
 
نخستين دور حملات بر اساس اين ادعا توجيه شد كه قسيس در طرح يك حمله كه سال پيش موجب كشته شدن هفت اسرائيلى شده دست داشته است. ارتش اسرائيل حتى زحمت اين را به خود نداد كه به اين ادعا رسيدگى كند، ادعايى كه تا كنون منجر به كشته و مجروح شدن بسيارى از فلسطينيان شده است. حتى مطبوعات اسرائيل به اين نتيجه رسيده بودند كه آن حملات سرچشمه اش در مصر بوده و هيچ فلسطينى در آن دست نداشته است. الجزيره گزارش داد كه برخى از قربانيان را سر بريده بودند كه صحنه اى ست آشنا در بيشتر جنايات نابخشودنى اسرائيل. چنانكه انتظارش مى رفت فلسطينى ها متقابلا آتش گشودند. بنا به گزارش خبرگزارى معاً بريگاردهاى مقاومت ملى، بازوى مسلح جبهه دمكراتيك براى آزادى فلسطين، بريگاردهاى الاقصا، و گروه الناصر صلاح الدين همگى مسئوليت موشك اندازى را به عهده گرفتند.
تحريكات بى وقفه اسرائيل گويا كافى نبوده تا آتش بسى را كه ماه ها دوام آورده بود برهم زند. فلسطينى ها ميدانند كه تحريكات اسرائيل اگر نه هميشه، اغلب با انگيزه سياسى همراه بوده است. با وجود اين، كسانى كه اين بار كشته شدند رهبرانى بودند در مقاومت مردمى كه تشكلى است ازگروه هاى مقاومت محلى. نه قدرت حماس و نه ديپلماسى نمى توانست جناح هاى گوناگون را قانع سازد كه دست به اسلحه نبرند و اسرائيل خود اين حقيقت را بهتر از هر كس ديگرى مى داند. به اين دليل است كه اسرائيل عمدا چنين پيام هاى خونبارى فرستاد. اسرائيل نياز داشت فلسطينى ها به اين پيام ها پاسخ دهند و آن هم فورى.
اما چرا اسرائيل تصميم گرفت دوباره فتنه را شعله ور سازد؟
براى پاسخ به اين سؤال، نياز به يك درنگ كوتاه در واشنگتن داريم. در آنجا نخست وزير اسرائيل، بنيامين نتيانياهو اخيراً كوشيد بود پرونده اى براى جنگ با ايران را تدوين كند. برخلاف تلاش موفقيت آميز پيشين اسرائيل در منزوى كردن، ضربه زدن، تهاجم و اشغال عراق در ۲۰۰۳، كارزار جنگ با ايران طبق نقشه پيش نمى رود. اسرائيلى ها مايوسند از اين كه شاهد بمباران تاسيسات اتمى ايران توسط بمب هاى پناهگاه شكن آمريكايى باشند؛ بمب هايى كه برخى از آنها تا ۱۳۶۰۰ كيلوگرم وزن دارند. رئيس سابق اطلاعات نظامى اسرائيل، آموس يادلين، به "جهان آزاد" (اصطلاحى كه نتيانياهو به شكل تحريف آميزى به كار مى برد) اطمينان داد كه بمباران در صورتى موفق خواهد بود كه اقدامات صحيحى در پى داشته باشد. بنا به گفته سى ان ان در۹ مارس، وى نوشته است "ايران مانند عراق و سوريه، ناگزير است درك كند كه مقدمات حمله نظامى آماده شده و حمله مى تواند تكرار شود". اتفاق نظر فزاينده اى در اسرائيل وجود دارد كه بالاخره بايد كارى كرد، دست كم عقب انداختن غنى سازى اورانيوم ايران براى چند سال كه با تضمين هاى افراهيم كام، معاون مدير موسسه اسرائيلى مطالعات امنيت ملى همراه باشد.
نامزدهاى انتخاباتى جمهورى خواهان در آمريكا و حتى خود رئيس جمهور اوباما با اين امر موافق اند. اما اوباما به رغم خوار شدن در كنفرانس اخير آيپاك به خود جرأت داد تا  زمان و چگونگى به زانو در آوردن ايران را زير سؤال ببرد. رئيس جمهور آمريكا به دليل مواضعى كه در قبال ايران گرفته، بطور روزافزونى در واشنگتن به انزوا رانده مى شود.
سال انتخابات است و اسرائيل آگاه است كه دريچه فرصت مدت طولانى باز نخواهد ماند. جفرى گولدبرگ ۹ مارس در نشريه آتلانتيك نوشت: نتانياهو طى هفته گذشته در يك نبرد دشوار در واشنگتن برنده شد. هيچكس وضع فلسطينى ها را مطرح نكرد. نتيانياهو با مهارت، تمام بحث را به موضوع ايران معطوف كرد... جفرى گولدبرگ البته حق دارد اما فقط در چارچوب "روند صلح" و حل اختلافات.
اما فلسطينى ها در عرصه ديگرى مطرح شدند آنهم مكرراً. براى مثال افراهيم كام، انتظار داشت كه هزاران موشك از سوى حزب الله، حماس و خود ايران بر اسرائيل ببارد. آسوشيتيد پرس از دان مريدور، معاون نخست وزير نقل كرد كه: "سراسر اسرائيل در معرض ده ها هزار موشك و خمپاره از جانب كشورهاى همسايه است. اگر جنگى هست... تنها سربازان اسرائيلى را هدف قرار نميدهد، هدف اصلى غير نظامى ها هستند". (۲۰ فوريه) با اين منطق، تنها راه جلوگيرى از رسيدن موشك ها به اسرائيل حمله به ايران است. يك مفسر مستقل اسرائيلى، يوسى ملمان، پيش بينى كرد كه تضعيف ايران بى شك به معنى تضعيف حماس و حزب الله خواهد بود. (سى.ان.ان ۹ مارس).
آرى، نام فلسطينى ها در تبليغات جنگى اسرائيل فراوان به ميان آورده مى شود. آنها را بى هيچ منطقى، حيواناتى وحشى تصوير كردند كه به اسرائيل آسيب پذير حمله مى برند. چه كسى جرأت دارد با اين روايت قربانى نمايى خسته كننده مخالفت كند؟ چه كسى اين جسارت را خواهد داشت تا به اين حقيقت اشاره كند كه اسرائيل، در منطقه، قوى ترين ارتش را دارد، كه مجهز به صدها كلاهك كارآمد هسته اى است، در حالى كه مبارزين فلسطينى (كه تا همين اواخر آتش بس را رعايت مى كردند، بدون آنكه محاصره غزه هرگز برداشته شده باشد) مجهز به سلاح هاى سبك هستند؟
پاسخ اين است كه البته هيچكس در رسانه هاى عمومى چنين جرأتى نكرده است. اما از آنجا كه اين تهديد خيالى بيش از هر زمان ديگرى مطرح شده، فوزى برهوم، سخنگوى حماس در غزه به آسوشييتد پرس گفت: " سلاح هاى حماس و مقاومت فلسطين عموماً ساده و محقر هستند كه هدفشان دفاع است نه حمله، يعنى دفاع از مردم فلسطين... سلاح هايى كه به ما اين توانايى را نمى دهد كه بخشى باشيم از هيچ جنگ منطقه اى.
حماس محاسبات خودش را دارد مستقل اززمانبندى جنگى اسرائيل. اما از دست دادن حماس تمام معادلات اسرائيل را كه در طى سال ها ساخته شده به خطر خواهد انداخت. "اردوگاه تندروها" بايد، تا آنجا كه به اسرائيل مربوط است، دست نخورده باقى بماند. هيچ قطب بندى سياسى ناشى از به اصطلاح بهار عرب نبايد اين داستان سرايى اسرائيل را به خطر بيندازد كه تندروها همدستان اهريمن اند و تهديدى براى "جهان آزاد" و نيز كل جهان. هزينه هاى هنگفت بكار رفته است كه داستان كاملى ببافند تا جنگى پيشگيرانه را توجيه كنند. بارى جمعه ۲ مارس، كمتر از دو روز بعد از سخنان برهوم در مورد "سلاح هاى محقر"، شمار بسيارى در غزه كشته شدند. اين است واقعيت امر. ماشين تبليغاتى اسرائيل كار خود را گستاخانه از سر گرفت. يك تيتر در روزنامه هارتس اسرائيل چنين بود: "آتش موشك هاى غزه زندگى را در جنوب اسرائيل مختل مى كند". تيتر ديگرى در جروزالم پست نوشت: "ارتش اسرائيل پس از موشك باران، مراكز تروريستى را در غزه هدف قرار داد. دوباره همه جا را جنگ فرا گرفته است. غير نظاميان اسرائيلى به سرعت به سوى پناهگاه ها مى دوند. آژيرها به صدا در مى آيند. رسانه هاى آمريكايى از سرنوشت اسرائيلى هاى محاصره شده و فلسطينى هاى تروريست گزارش مى دهند.
براى آنها اين مسئله اهميتى ندارد كه اين خود اسرائيل بود كه نا آرامى را برپا كرد، آتش بس را شكست و بر شعله هاى آتش دامن زد.
۱۵ مارس ۲۰۱۲
--------------------------------------
رمزى بارود نويسنده و روزنامه نگار آمريكايى - فلسطينى است. آخرين كتابش "انتفاضه دوم فلسطين: روزشمار يك مبارزه مردمى" نام دارد.
http://dissidentvoice.org/2012/03/why-israel-attacked-gaza-bibi-stirring-trouble/#more-43136