برگردان: پریسا نصرآبادی
غزّه، ششم ژانويه سال ۲۰۰۹
نخست وزير امروز گفت:
"در لحظه حسّاسى به سر مى بريم

به گمان من، درگوشه گوشه جهان
همه بايد عميقاً دلواپس باشند"
اما، كلمات چطور معنا مى شوند؟
روز شنبه
روزِ پس از توپ باران و بمباران
نيروهاى زمينى ارتش اسرائيل،
به غزّه وارد آمدند.
تانك ها، نارنجك ها، مسلسل ها،
راكت اندازها؛
بمب هايى از سوى آسمان
توپ هايى از سوى آب ها.
دست كم ۵۰۰ فلسطينى كشته شدند
مرد، زن، كودك.
بيمارستان ها در هم كوبيده شدند.
پنج اسرائيلى كشته شده است.
دست كم ۷۰۰ فلسطينى كشته شدند.
بيمارستان ها بى تجهيزات مانده اند.
مردم بدون آب و آذوقه.
نُه اسرائيلى كشته شده است.
كشتار ادامه دارد.
شش دهه است
كه كشتار ادامه دارد.
اسرائيلى ها صلح مى خواهند.
فلسطينى ها صلح مى خواهند.
اسرائيلى ها راهى به سوى پايان خشونت ها مى جويند.
كلمات، كلمات.
كلمات چطورمعنا مى شوند؟
اسرائيلى ها، تنها
"نظاميان" را
مى كشند
آيا هيچ انديشيده اند،
كه يك "نظامى" به زعم آنان،
مخلوق چه شرايطى ست؟
اصلاً "نظامى" به چه معناست؟
مردمانى كه از خود دفاع مى كنند؟
كه مقاومت مى كنند؟
خوب براى اين كه آن ها از خود دفاع نكنند،
شايد بهتر آن باشد، كه شما به آن ها حمله نكنيد!
اسرائيلى ها مى گويند،
ما تنها به "نظاميان" حمله مى بريم.
ما به "غيرنظاميان"حمله نمى بريم.
بمب ها فرود مى آيند.
تانك ها توپ باران مى كنند.
هليكوپتر ها به رگبار مى بندند.
اما آن ها به "غيرنظاميان" حمله نمى كنند.
آن ها بسيار هوشمند و هشياراند!
اوه بله! بى گمان آن ها چنين اند.
كلمات، كلمات.
آن ها هوشمند اند...
تنها انسان ها را هدف مى گيرند،
يك دانشگاه،
يك ايستگاه پليس،
مردمى پراكنده در محوطّه مسجدى،
مدرسه اى وابسته به سازمان ملل متحّد.
كاملاً "تصادفى"
بمب ها بر سر خانه ها فرود مى آيند.
صلح؟
غيرنظاميان؟
نظاميان؟
هوشمند؟
تصادفى؟

كلمات، كلمات.
كلمات چگونه معنا مى دهند؟
چه كسى به كلمات محتاج است؟
كلمات را فراموش كن.
ما فريب كلمات را نمى خوريم.
كلمات بسيار اند.
دولتمردان
(راستى يك دولتمرد چيست!؟چطور موجودى ست!؟)
بر نطق هاى آتشين درباره صلح اصرار مى ورزند.
بر كلمات بيشتر.
دهه هاى متمادى ست
كه نطق هايى براى صلح انجام شده است.
اما به چه دردى خورده اند؟!
جوابى نمى دهند.
نيازى به كلمات بيشتر نيست.
فلسطينيان نيازى به كلمات ندارند.
آنان عدالت را مى جويند.
كلمات، پوشش جنگ افزارها هستند.
اگر سياستمداران،
چيز معنى دارى براى گفتن ندارند،
بهتر است بگذاريم خفه شوند.
ما از چنين اخبارى استقبال مى كنيم:
امروز هيچ سياستمدارى سخنى نگفته است!
اسرائيليان را چه كسانى تأمين مى كنند؟
چه كسانى به آنان تسليحات مى فروشند؟
چه كسانى با آنان تجارت مى كنند؟
چه كسانى  آنان را ترغيب مى كنند؟
آيا رهبران جهان موجوداتى راستكار اند؟
آيا رهبرانى برازنده بر ما حكم مى رانند؟
آيا جهان ما رهبرانى دارد
كه معناى كلماتى كه به كار مى برند را
مى دانند؟
رهبرانى كه واقعاً التفات دارند؟
آيا آن ها قادرند
شكنجه فلسطينيان را
متوقف كنند؟
آيا آنان مى توانند
دست از آزار مردم فلسطين بردارند؟
آنان مى توانند غارت را،
زندان و كشتار مردم فلسطين را،
پايان دهند؟
گويى كه ما
با شكنجه اجتناب ناپذير انسان ها مواجهيم.
تمام دنيا مى داند
كه چه چيز در جريان است.
ما هم بايد در اين اظهار نظر مشاركت كنيم؟
مانند مُشتى گوسفند، بع بع كنيم؟
بازهم كلمات؟
چه مى توان كرد؟
بايد مطمئن باشيم
كه رهبران، بازخواهم حرف هايى خواهند زد
كلمات بيشتر.
كلمات بر غزّه فرود مى آيد.
كلمات، كلمات.