على هذه الأرض ما يستحق الحياة
محمود درويش
بر اين سرزمين چيزى هست كه شايستۀ زيستن است
ترجمه از عربى: تراب حق شناس
ترديد ارديبهشت
عطر نان در بامداد
آراء زنى دربارۀ مردان
نوشته هاى اِسخيلوس*
آغاز عشق
گياهى بر سنگ
مادرانى برپا ايستاده بر ريسمان آواى نى
و خوف مهاجمان از يادها.
بر اين سرزمين چيزى هست كه شايستۀ زيستن است
آخرين روزهاى سپتامبر
بانويى كه چهل سالگى اش را در اوج شكوفايى پشت سر مى گذارد
ساعت هواخورى و آفتاب در زندان
ابرى به سان انبوهى از موجودات
هلهله هاى يك خلق براى آنان كه با لبخند به سوى مرگ پَر مى كشند
و خوف خودكامگان از ترانه ها.
بر اين سرزمين چيزى هست كه شايستۀ زيستن است
بر اين سرزمين، بانوى سرزمين ها،
آغاز آغازها
پايان پايان ها
كه فلسطين اش نام بود
كه فلسطين اش از اين پس نام گشت
بانوى من!
مرا، چون تو بانوى منى، زندگى شايسته است، شايسته است.
(ترجمه از عربى: تراب حق شناس)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
* اسخيلوس يا اِشيل Eschyle بنيانگذار تراژدى يونان باستان، پديد آورندۀ نمايشنامۀ «ايرانيان» (كه در آن شكست خشايارشاه را در حمله به يونان باز مى گويد). اِشيل را با آشيل Achille قهرمان اساطيرى يونان كه در ايلياد آمده نبايد اشتباه كرد. م.
|