(در اشاره به ايران)

کتاب« نئوليبراليسم، زن و توسعه، در اشاره به ايران» به قلم ليلا دانش در ۱۶۸ صفحه توسط فرهنگسرای آبيدر در سال گذشته در سوئد منتشر شد. نويسنده درپيشگفتار تاکيد ميکند که اين کتاب تلاشی است برای پاسخ دادن به سؤالاتی که به ويژه در پی تحولات سياسی سالهای اخير در ايران در مقابل جنبش زنان قرار گرفته است. در اين زمينه تاکيد نويسنده بر اين است که گفته ميشود بازار کار ايران ظرف چند سال آينده زنانه خواهد شد و اين جزيی از تغييراتی است که قرار است در راستای برنامه های توسعه در ايران اتفاق بيفتد. به نظر نويسنده، چنين تحولی در متن شرايط سياسی جاری در ايران سؤالاتی را طرح ميکند از جمله اينکه محتوای اين برنامه های توسعه برای زنان چيست و اينکه آيا واقعا قرار است افقی در پيش روی زنان گشوده شود که حاصل آن رهايی از ستم و تبعيض جنسی و يا لااقل برابری حقوقی زن و مرد است؟ آيا اين فرآيند ميتواند مطالبات حقوقی بنيادی ای را تثبيت کند که به اتکای آن بشود برای باقی خواستها و مطالبات جنبش زنان تلاش کرد؟

کتاب علاوه بر پيشگفتار شامل چهار فصل است. فصل اول با عنوان« زن و گسترش کاپيتاليسم» شامل مقدمه و بحثهايی است با عناوين توسعه و زنان، افزايش اشتغال، گسترش فقر و بی حقوقی و ان.ج.او ها (سازمانهای غير دولتی). در اين فصل ضمن تشريح روندهای پايه ای درتبيين موقعيت زن در شرايط حاضر با رجوع به نمونه هايی از کشورهايی که برنامه های توسعه اقتصادی را از سر گذرانده اند محتوای اين برنامه ها و تاثير آن بر موقعيت زنان در بازار کار مورد بررسی قرار ميگيرد. اين بررسی عمدتا حول تاثيرات اين برنامه ها بر اشتغال زنان و همچنين گسترش فقر و بی حقوقی در ميان آنهاست.

بحث و بررسی موقعيت زنان در شرايط حاضر از زاويه موقعيت شغلی آنها با مرور و بررسی تحولات نظری در جنبش زنان در فصل دوم اين کتاب تعقيب ميشود. اين فصل شامل مروری تاريخی بر فمينيسم معاصر، مفهوم پسامدرنيسم، فمينيسم پسامدرن يا موج سوم، معضل فاعل/ مفعول (سوژه، ابژه) جنسيت اجتماعی و هويت، معضل سياست، موقعيت امروز، فمينيسم نهادی شده، مارکسيستها در جنبش زنان، و فمينيسم ليبرال و مباحث توسعه است در اين فصل نويسنده بر آن است تا ربط اين مباحث را با تغييرات عينی در موقعيت جديد زن در روند« جهانی شدن» بررسی کند و بر اين نکته تاکيد ميشود که مباحث نظری حاکم بر جنبش زنان در دو سه دهه اخير خود بازتاب اين موقعيت عينی بوده است. در اين فصل ضمن مروری تاريخی بردوره های مختلف در جنبش زنان عمدتا بر مباحث دوره اخير متمرکز ميشود که خود در اغتشاش نظری و سياسی در اين جنبش نقش دارند و به نوبه ی خود مانع شکل گيری حرکت گسترده ی توده ای و پراتيک سياسی موثر ميشوند.

اما جايگاه جنبش زنان در مجموعه تحولات جاری چيست؟ نويسنده بر آنست که اوجگيری جديد جنبش زنان توجه نيروهای سياسی مختلف را برانگيخته و هر کدام پاسخهای خود را به مسائل اين جنبش طرح ميکنند. از اين رو روشن است که جنبش زنان، مثل هر جنبش اجتماعی ديگر، موضوع جلب حمايت سياسی ميشود. فصل سوم کتاب با عنوان «توسعه سياسی و جنبش زنان» به جايگاه جنبشهای اجتماعی و از جمله جنبش زنان برای روند اصلاح طلبی در ايران ميپردازد. اين فصل نيز علاوه بر مقدمه شامل مباحثی است با عناوين جنبشهای اجتماعی: قديم و جديد؟، فمينيسم اسلامی، شکل گيری جنبش زنان، اصلاح طلبان دولتی، فمينيسم ليبرال، جنبش مستقل زنان ، سياست و آرمانخواهی و افق سياسی فمينيسم ليبرال. در اين فصل ضمن بررسی ديدگاههای مختلف در مورد نقش و جايگاه جنبشهای اجتماعی مشخصا اين مساله مورد بحث است که جنبش زنان نميتواند از دست بردن به تغييرات پايه ای در جامعه که به نوبه ی خود امر و حرکتی بغايت سياسی هستند بپرهيزد و در اين دست بردن به سياست نيز آن سياستی ميتواند اميد بخش باشد که واقعا منجر به وضعی شود که مبارزه برای رفع تضييقات جنسی در آن تسهيل شود. و بالاخره فصل آخرکتاب به بررسی روندهای احتمالی و چشم اندازهای آتی اختصاص دارد. در اين فصل نويسنده با ارائه تحليل از حالات متفاوتی که ممکن است در نتيجه تحولات سياسی جاری در ايران اتفاق بيفتد ، به بررسی موقعيت اقتصادی و حقوقی زن در راستای برنامه های توسعه، مذهب ومعضل رفرم در مساله زن ميپردازد و نهايتا بر التزام به افق سياسی ای در جنبش زنان تاکيد ميکند که مانع تبديل شدن اين جنبش به زائده ی تحولاتی است که حاصلش، برده داری نوين ناميده شده است.



برای دريافت نسخه چاپی اين کتاب ميتوان با اين آدرس تماس گرفت:
فرهنگسرای آبيدر(۱۰۲۲۲۰-۱۸-۰۰۴۶)
همچنين متن کامل کتاب نيز در سايت نشريه نگاه قابل دسترس است:
http://www.negah1.com/ketab/titr6.htm