غزه دارد از گرسنگی می‌میرد!

نامه‌ای از غزه نوشته زیاد مدوخ - ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵

پس از ۲۲ ماه تجاوز وحشتناک، وضعیت در نوار غزه روز به روز وخیم‌تر شده است. علاوه برWhatsApp_Image_2025-07-24_à_21.51.06_a1dd6cd1.jpg بمباران‌های شدید و بی‌وقفه احساس ناامنی، اضطراب، ترس، نگرانی و انتظار، به ویژه در شمال نوار غزه، بر همه حاکم است چراکه با یک قحطی واقعی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنیم.

و من شخصاً هنوز زنده‌ام … اما دارم رنج مطلق را تجربه می‌کنم. توصیف این وضعیتِ وحشتناک بسیار دشوار است. تقریباً دو هفته است که در بازار دیگر چیزی پیدا نمی‌شود. کالاها نایاب شده‌اند و آن مقدار اندک هم که موجود است، یعنی چند بسته ماکارونی، چند قوطی کنسرو، عدس، لوبیا سفید و نخودفرنگی با چنان قیمت‌های باورنکردنی‌ای عرضه می‌شود که خریدشان ناممکن است.

هر روز به بازار می‌روم و با دست خالی برمی‌گردم. این وضعیت برای کودکان و افرادی که با من زندگی می‌کنند، بسیار ناراحت‌کننده است؛ همه در رنجی وصف‌ناپذیر به‌سر‌می‌برند. شعار "هیچ‌کس در غزه از گرسنگی نمی‌میرد" جای خود را به "همه دارند در غزه از گرسنگی می‌میرند" داده است.

همبستگی خانوادگی و اجتماعی که همیشه نقطه قوت این منطقه‌ی محصور فلسطینی حتی در زمان محاصره بود، اکنون به حداقل رسیده است؛ تا جایی که به خودم مربوط می‌شود، گاهی دو یا سه روز چیزی نمی‌خورم؛ ترجیح می‌دهم تکه‌نانی، اگر بدست آید را به کودکانم بدهم تا اینکه خودم بخورم؛ به وضعیت به‌راستی فاجعه‌باری رسیده‌ایم.

در روز تنها دو یا سه کامیون کمک‌رسانی وارد می‌شود که مخصوص سازمان‌های بین‌المللی است. این سازمان‌ها هم محتویات را در انبارهای خود نگه می‌دارند به این بهانه که برای توزیع بین همه کافی نیست. این انبارها مرتباً توسط گروه‌های مسلح یا افراد گرسنه مورد حمله قرار می‌گیرد.

شب‌ها گروه‌های مسلح یا افراد گرسنه این مواد غذایی را می‌دزدند و سازمان‌های بین‌المللی می‌گویند که کاری از دستشان ساخته نیست. نمی‌دانم آیا آنها مشتریان خاص خود را دارند یا در این تله مرگ، در این قحطی که به‌عنوان سلاح جنگی توسط نیروی اشغالگر استفاده می‌شود، دست دارند؟

در عمل، نیروی اشغالگر، از ۲۷  ماه مه گذشته، دو مرکز توزیع رایگان ایجاد کرده‌است اما فقط در جنوب و مرکز نوار غزه حضور دارد. این مراکز توسط یک شرکت آمریکایی، مزدوران آمریکایی که با ارتش اسرائیل همدست هستند، مدیریت می‌شود.

کارتن‌های حاوی کیسه‌های آرد و مواد غذایی از کامیون‌ها به بیرون پرتاب می‌شوند و وقتی جمعیت گرسنه برای برداشتن چند کیسه یا چند قوطی کنسرو نزدیک می‌شود، اشغالگران به روی آنها آتش می‌گشایند.

از ۲۷ مه تا پایان ژوئیه ۲۰۲۵، حدود ۱۱۳۰ نفر کشته و ۶۹۰۰ زخمی فلسطینی داشته‌ایم. این نشان می‌دهد که این طرحِ ایجادِ مراکز توزیع رایگان، یک تله مرگ برای فلسطینی‌های غزه است.

علاوه بر این، تاجران بی‌وجدانی هستند که کمک‌ها را جمع‌آوری کرده و سپس با قیمت بسیار بالاتر در شهر غزه به فروش می‌رسانند. مثلاً اگر یک کیسه آرد ۲۵ کیلویی ۲۵۰ یورو (هر کیلو ۱۰ یورو) خریداری شود، در شهر غزه با قیمت کیلویی ۵۰ تا ۶۰ یورو فروخته می‌شود. برای یک کیلو شکر باید ۱۳۰ یورو پرداخت. یک کیلو برنج ۸۰ یورو! باورنکردنی است!

مشکل اینجاست که دیگر نه از مقامات مسئول خبری‌ست، نه از دولت و نه از جامعه مدنی که تلاش کند به مدیریت وضعیت پرداخته، بازار را سازماندهی و قیمت‌ها را کنترل کند. بدون در نظر گرفتن نیازهای عظیم یک جمعیت غیرنظامی، تاجران خودشان قیمت‌ها را تعیین می‌کنند تا بیشترین سود را ببرند؛ قیمت‌ها را افزایش می‌دهند، حتی اگر برای کالاها چیزی پرداخت نکرده باشند، یعنی از دزدی یا به صورت رایگان جمع‌آوری شده باشند؛ یا آنها را به نازل‌ترین قیمت از افرادی خریده باشند که با مخاطراتی عظیم آنها را آورده‌اند.

جمعیت چگونه در این وضعیت وخیم زنده می‌ماند؟ شخصاً من رنج می‌برم و با این حال جزو طبقه متوسط هستم. با سایر ساکنان تصمیم گرفته‌ایم تاجرانی را که از موقعیت سوءاستفاده می‌کنند تحریم کنیم، اما تا کی؟

من باید به کودکانم غذا بدهم، اما قیمت‌ها سرسام‌آور است. شب‌ها وقتی همه خوابند، گریه می‌کنم تا کسی شاهد ناتوانی‌ام نباشد. این رنجی مطلق است.

همیشه از خودم می‌پرسم: آیا لجبازی کردم؟ آیا چون از ترک غزه خودداری کرده‌ام، امروز دارم تاوانش را می‌دهم؟ نمی‌دانم. اما توصیف رنج مطلق و ناتوانی‌ام در این جهنم دشوار است، چون این ناتوانی مطلق است.

و با این حال، من جزو افراد ممتاز محسوب می‌شوم چون دوستانی دارم، شبکه‌هایی دارم. روزانه با ده‌ها نفر در اینترنت صحبت می‌کنم. تبادل‌نظر می‌کنیم، گفت‌و‌گو می‌کنیم، آنها به من آرامش می‌دهند، عکس و ویدیوهایی از همبستگی برایم می‌فرستند.

در جامعه مدنی فعال هستم، سعی می‌کنم درد کودکان را تسکین دهم، تلاش می‌کنم از رنج محرومیت از همه چیز، با سازماندهی فعالیت‌ها، توزیع اسباب‌بازی‌ها بکاهم، اما درد درونم، تسکین‌ناپذیر است. هر روز رنج می‌برم.

مریض هستم، نمی‌توانم درمان شوم. بیمارستانی نیست، دارویی نیست، آزمایشگاهی نیست، وضعیت وحشتناک است. نمی‌دانم چه کار کنم. احساس ناتوانی وحشتناک است. و با این حال، همان‌طور که گفتم، من یک شبکه ارتباطی دارم، با مردم صحبت می‌کنم... سعی می‌کنم وقت زیادی را صرف نوشتن، شهادت دادن، تبادل نظر با دوستان و پشتیبانان کنم، اما باز رنج فراگیر است.

با این حال، این بار تصمیم گرفتم غرورم را کنار بگذارم، از طریق برخی دوستان فرانسوی، سوئیسی یا بلژیکی که با سازمان‌های تامین مالی انجمن‌های غزه ارتباط دارند، درخواست کمک کردم. این انجمن‌ها ادعا می‌کنند که به صدها خانواده در شهر غزه غذا توزیع می‌کنند و هر روز عکس و ویدیو از اقدامات خود در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌کنند. من درخواست کمی غذا برای خانواده خودم و آوارگان ساختمانمان کردم.

پاسخ انجمن‌ها این بود که نمی‌توانند چیزی ارائه دهند چون همه چیز گران است. پس چگونه ادعا می‌کنند که به صدها خانواده غذا می‌رسانند، آن هم با عکس و ویدیو؟ چرا نمی‌توانند چند قلم مواد غذایی یا غذای گرم برای ما هم بفرستند؟

احساس می‌کنم همه در شکستن اراده مردم غیرنظامی همدست هستند، مردمی که از قبل هم خسته و وحشت‌زده بودند.

تصور کنید مردم در خیابان‌ها از حال می‌روند. اغلب وقتی صبح‌ها برای تهیه آب آشامیدنی، هیزم یا غذا بیرون می‌روم، جوانان ۲۰ تا ۲۵ ساله را می‌بینم - نه کودکان یا سالمندان - که از حال رفته‌اند چون چند روز است چیزی نخورده‌اند.

تا پنجشنبه ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۵، ۱۱۵ فلسطینی از جمله ۸۵ کودک، به دلیل سوءتغذیه جان باخته‌اند. هیچ چیزی وجود ندارد، در شمال هیچ چیز نیست، در شهر غزه هیچ چیز نیست، همه چیز بسیار گران است. تا کی می‌توانیم این وضعیت غیرقابل‌تحمل را تحمل کنیم؟ هنوز اینجا هستیم، سعی می‌کنیم مقاومت کنیم، سعی می‌کنیم نشان دهیم قوی هستیم، اما درد و رنج بر ما غلبه می‌کند.

بدانید که هر شهادتی هم که داده شود، واقعیت بسیار سخت‌تر از عکس‌ها و ویدیوهایی است که در شبکه‌های اجتماعی می‌بینید.

فقط قحطی نیست که زندگی را در غزه غیرقابل تحمل کرده است. بمباران‌های بی‌وقفه روحیه ساکنان را تحلیل برده که دیگر نمی‌دانند به چه چیز امید ببندند.

این چیزی بود که می‌خواستم با دوستانم در میان بگذارم. شاید کمی آرامم کند…