گزارشی از
فوروم جهانی:
نفت، حقوق بشر و جبران خسارت
برگزار کنندگان: ديدبانان نفت، پيکار زيست محيطی، و بسياری از سازمان های بومی و توده ای اکوادر.
(۲۰ تا ۲۲ اکتبر ۲۰۰۶ - شهر کوکو، اکوادر - آمريکای لاتين)
و
مجمع عمومی «ديدبانان نفت» Oilwach
۲۲ تا ۲۵ اکتبر ۲۰۰۶- در شهرهای کوکو و کيتو، اکوادر
بهرام قديمی
شهر کوچک کوکو Coco (که در عين حال فرانسيسکو دِ اورييانا Francisco
de Orellana نام دارد) در منطقهء آمازون در کشور اکوادر واقع شده است.
اين منطقه به خاطر وجود منابع نفتی اهميت بيشتری يافته و درست به همين
علت با مشکلات عديده ای در زمينهء بهداشت و کوچ اجباری روبروست. کوکو
در روزهای ۲۰ تا ۲۲ اکتبر ميهماندار بيش از ۴۰۰ نفر از نمايندگان و
فعالين حقوق بشر، بهداشت، محيط زيست، تغذيه، بوميان و گروه های سياسی
بود.
هدف از اين فوروم گشايش فضائی بود برای قربانيان فعاليت های نفتی در
کشورهای مختلف تا در مورد تأثير فعاليت های اين صنعت بر حقوق بشر و
محيط زيست، و امکان طرح فعاليت های مشترک جهت دستيابی به جبران خسارات
اجتماعی و زيست محيطی معلول آن بود.
در اين نشست بيش از چهارصد نفر از خود منطقه کشور اکوادر، و نمايندگانی
از ۳۶ کشور جهان شرکت داشتند.
برنامهء همايش
روز ۲۰ اکتبر: گردش يا تور سمّی. ديدار از منطقهء نفتی و چاه های نفت،
آلودگی های حاصل از آن، و گفت و گو با ساکنين محل و آسيب ديدگان از
فعاليت های نفتی.
ساعت ۱۷: راه پيمائی در دفاع از محيط زيست.
ساعت ۱۹: مراسم افتتاحيه فوروم
ساعت ۱۹،۳۰: تريبونال خلقی عليه شرکت چند مليتی شورون - تکزاکو
روز ۲۱ اکتبر:
۱- شهادت از تجاوز به حقوق مردم در منطقهء نفتی - شبکهء آنخل شينگره
(اکوادر)
۲- شرکت های چند مليتی و تجاوز به حقوق بشر - ميشائيل کِانيا کريکپو
(نيجريه)
۳- نفت و درگيری های نظامی در خاور ميانه - بهرام قديمی (ايران)
۴- ميليتاريزم و کنترل منابع - جنبش گاز شوو - (بيرمانی)
۵- عدالت زيست محيطی - خوان آلمندراس (هندوراس)
۶- حقوق بشر و طرح کلمبيا - ديانا مورسيا (کلمبيا)
۷- کنترل منطقه: مورد آياک (آلاسکا)
۸- پروسهء سرکوب - جبههء دفاع از آمازون
۹- جبران خسارات وارده به محيط زيست: تجربهء شرکت اکسون بالدز
۱۰- بازسازی بافت اجتماعی - کارلوس برينشتين (سرزمين باسک)
۱۱- بازستانی منابع: مورد بوليوی - پابلو وييگاس (بوليوی)
۱۲- چشم انداز جنسيت ها و گوناگونی، خشونت عليه زنان و جبران خسارت
- (ونزوئلا)
و دست اخر برنامهء فرهنگی
روز ۲۲ اکتبر: کارگاه های مختلف بحث و گفت و شنود با تم های زير:
- کنفرانس منطقه ای مدافعين حقوق بشر
- جبران همه جانبهء خسارات (پيکار زيست محيطی)
- استراتژی نظامی گری جهانی و تأثير آن بر حقوق بشر [در اين بخش در
مورد شرايط نظامی و مقاومت کارگران نفت بصره نيز گزارشی داده شد]
- حقوق زنان و فعاليت های نفتی
- منطقهء بومی، همه پرسی و خود مختاری (کنفدراسيون ملی بوميان - اکوادر)
- آيا واقعاً انرژی آلترناتيو، آلترناتيو است؟ (مهندسين بدون مرز و
کوبا سولار)
- خلق های بدون ارتباط [منظور بوميانی ست که در آمازون با جامعهء خارج
از جنگل ارتباطی ندارند]
- منطقه، خدمات زيست محيطی، بازار کربن [ذغال سنگ] و آب
در کنار اين دو روز سخنرانی، بحث و گفت و گو، نمايشگاه های مختلفی
نيز در محل همايش برگزار شده بود:
- نمايشگاه بذر [بذرهای آلوده نشده به تغييرات ژنتيکی]
- نمايشگاه صنايع دستی
- انرژی های بديل و راه های ديگر
- نمايشگاه کتاب
محورهای اصلی اين فوروم:
تجاوز به حقوق بشر توسط فعاليت های نفتی
- حملات عليه فعالين حقوق بشر
- جبران خسارات اجتماعی، زيست محيطی و اقتصادی
- بديل های همه جانبه
فضای جمع و جور اين همايش که خود به نزديکی هرچه بيشتر شرکت کنندگان
و سهيم شدن درصد بيشتری از شرکت کنندگان می شد، يکی از مزايای اين
همايش بود. ولی مهمترين دستاورد آن شرکت سازمان های توده ای، به خصوص
بوميان اکوادری که تجربهء طولانی مبارزه عليه شرکت تکزاکو را دارند،
در کنار روشنفکران و دانشگاهيان متعهد و کوشش در جهت تلفيق مبارزهء
عملی و روزمره با فعاليت های آکادميک بود.
برای من که برای اولين بار به اکوادر رفته بودم و فقط دورادور از مبارزات
بوميان متشکل در کنفدراسيون ملی بوميان CONAI شنيده بودم، ديدار با
فعالين سياسی و مبارزين بومی بسيار آموزنده بود. اما جالبتر از آن
کار ارزندهء محققينی بود که هر کدام به شيوه و در حوزه ی خاص خود،
پرچم مبارزه را عليه سرکوب و کارخانه های تحميق شرکت های چند مليتی
برافراشته اند. از جمله بحث تکان دهندهء دکتر آدولفو مالدونادو در
مورد سمپاشی های مناطق مرزی کلمبيا و اکوادر بود. وی همراه با فعالين
ديگر «پيکار زيست محيطی» با بررسی بيماری های مختلف در طول مرز و در
فواصل پنج و ده و بيست کيلومتری از آن، به روشنی ثابت کرد که سم پاشی
های هوائی تنها باعث از بين رفتن گياهان نمی شود، بلکه تأثير منفی
آن روی انسان و حيوانات را می توان با تأثيرات بمب اتمی مقايسه نمود.
از سوی ديگر وی با نمايش دادن نقاشی کودکان در مدارس مناطقی که عمليات
نظامی طرح کلمبيا در آن پيش برده می شود، پريشانی روحی آنان را نيز
اثبات نمود.
سخنان وی همان دردها و رنج هائی را بازگو می کرد که هيئت های آفريقائی
از مناطق معدنی و نفتی افريقا شهادت می دادند.
بحث جبران خسارات، شايد برای ما ايرانيان هنوز بحث روز نيست. چرا که
ما حتی در موقعيتی نيستيم که بخواهيم از آن سخن بگوئيم، اما اين بحث
در آينده، نه تنها برای خانواده های ناپديد شدگان و اعدامی ها، بلکه
برای کل جامعه در ايران، از جمله برای آسيب ديدگان از فعاليت نفتی،
نيز مطرح خواهد بود. همين يک هفته پيش با نشت نفت از پالايشگاه نفت
در تهران، تعداد زيادی از ساکنين اطراف آن بر اثر مواد سمی، به سوختگی
پوست، و به احتمال زياد بيماری های ديگری دچار شدند. اين افراد نياز
به درمان دارند. چه کسی مسئوليت چنين جناياتی را می پذيرد؟ چه کسی
را بايد به محاکمه کشيد؟ و مهمترين سؤال اين است که آيا امکان دارد
در آينده جلوی چنين تصادفاتی را گرفت؟
در اين فوروم کوشش شد برای اين سؤالات و سؤالات بسيار ديگری پاسخ مناسب
يافت. با اين حال تجربهء کستاريکا (بر اثر مبارزات مردم، استخراج نفت
در کستاريکا ممنوع شد. آگر چه رئيس جمهور فعلی اين کشور با کمک شرکت
نفتی برزيل، پتروبراس می کوشد تا اين قانون را از پيش پا بردارد) نشان
داد که فقط و فقط با مبارزات مستقيم مردم می توان جلوی شرکت های چند
مليتی ايستاد.
* * * * * * * * *
مجمع عمومی ديدبانان نفت
ديد بانان نفت چتری ست که در آن سازمان ها و گروه های مختلفی از کشورهای
«جنوب» می کوشند مبارزات مختلف عليه شرکت های چند مليتی و ملی نفت
را به اشکال مختلف به پيش ببرند. بسياری از اعضای اين ائتلاف معتقدند
که در يک پروسه، بايد به جای استفاده از انرژی فسيلی، از انرژی های
بديل سود برد. اين بحث اگر چه ديرزمانی ست که جريان دارد، اما با اسرار
کارتل های نفتی، به چالش چپ بدل شده است. با توجه به سود سرشار هيدروکربورها
و مواد مختلفی ثانوی حاصل از آن، تمام تبليغات اين شرکت ها و دول وابسته
به آن بر اين اساس استوار است که توده های مردم را تحميق کنند مبنی
بر اينکه هيچ راه حل ديگری وجود ندارد. آنان ويرانی محيط زيست را «پيشرفت»
می نامند و خصوصی کردن منابع طبيعی را «دمکراسی». در چنين شرايطی ست
که پروراندن رؤيا، گام نخست می شود.
ده سال پيش با شرکت نمايندگانی از کامرون، گابُن، نيجريه، آفريقای
جنوبی، تايلند، مکزيک، گواتمالا، کلمبيا، اکوادر، و پرو شبکه ای به
منظور مقاومت عليه فعاليت های نفتی در شهر کيتو، در اکوادر تأسيس شد.
اين شبکه با هدف دستيابی به استراتژی های بين المللی برای جوامع آسيب
ديده از فعاليت های نفتی و کمک به پروسه های مقاومت و مبارزه عليه
اين فعاليت ها بوجود آمد.
از ده سال پيش تا کنون «ديدبانان نفت» توانسته اند در مواردی نيز به
کسب موفقيت نائل آيند. و در کنار فعاليت های اگاه گرانه به انتشار
آثاری چون: اطلس جهانی نفت (انگليسی و اسپانيائی)، جزوهء آموزشی نظارت
بر نفت (اسپانيائی)، صدای مقاومت، استخراج نفت در کشورهای مناطق حاره
(آنگليسی، اسپانيائی، فرانسه)، شيوهء غربی استخراج نفت در کلمبيا،
اکوادر و پرو (اسپانيائی)، و... آخرين کتاب ديدبانان نفت «بين رؤيا
و حافظه: ده سال مبارزه، ده سال مقاومت» نام دارد که در اکتبر ۲۰۰۶
انتشار يافته است.
ديدبانان نفت تأسيس شده است تا برای جبران خسارات اجتماعی و زيست محيطی
حاصل از فعاليت های نفتی مبارزه کند. اين تشکل برای اعادهء حقوق اساسی
خلق ها و جوامعی که بر اثر فعاليت های نفتی آسيب ديده اند، در سطوح
محلی، منطقه ای و جهانی فعاليت دارد و به استقلال در انرژی معتقد است،
از همين روست که انرژی بديل را مورد تأکيد و تبليغ قرار می دهد.
ارگان اصلی اويل واچ «بولتن مقاومت» نام دارد. اين بولتن داخلی ست
و تا به حال ۱۶ شماره از آن منتشر شده است. کار اين بولتن تجزيه و
تحليل اتفاقات، مبادلهء عقايد و اطلاعات و نشريات منطقه ای ست.
ديدبانان نفت مانند همهء «سازمان های غير دولتی» از طريق کمک های مالی
مخارج خود را تأمين می کنند. يکی از پرنسيپ های آن عدم پذيرش پول از
سوی دولت آمريکا، US-AID و سازمان های وابسته به آن و GTZ آلمانی ست.
بدين ترتيب ديدبانان نفت می کوشند از فشار قدرتمندترين کشورها و سازمان
هايشان مصون بمانند. اين که اين مصونيت تا چه حد به کار مستقل آن ياری
می رساند و يا به آن ضربه می زند، امری ست که با گذشت زمان روشن خواهد
شد. اما وقتی به تجربهء بسياری از «سازمان های غير دولتی» رجوع کنيم،
خواهيم ديد که اين کوشش به خودی خود ارزشمند و آموزنده است.
خانم اسپرنزا مارتينز، در گزارش خود از وضع مالی ديدبانان نفت تعريف
کرد که يکی از «سازمان های غير دولتی اروپا که سال ها به آنان ياری
می رساند، به علت آن که ديدبانان نفت حاضر نشدند نکتهء مورد نظر آنان
را به فعاليت هايشان بيفزايند، کمک های خود را قطع کرده است. استقلال
سياسی هدف ديدبانان نفت است.
مجمع عمومی:
گروه های مختلف متشکل در ديدبانان نفت از کشورهای خود گزارش دادند.
برای من گزارش های دوستانی که از آفريقا آمده بودند، بخصوص از نيجريه
بسيار تکان دهنده بود. اما جالبترين بخش آن مربوط می شد به شيوهء کار
کشورهای جنوب آمريکا که دولت هايشان خود را چپ می نامند. برای مثال:
برزيل و ونزوئلا که هر دو می خواهند توليد نفت خام را بالا ببرند،
به همين منظور تبادل تجربه را در دستور کار خود قرار داده اند. پتروبراس
(برزيلی) با فشار به دولت بوليوی می کوشد از پروسهء ملی شدن هيدروکربورها
در اين کشور پيشگيری کند.
در عين حال ونزوئلا قصد دارد با کشيدن يک لولهء نفت به آمريکای مرکزی
و يکی به آمريکای جنوبی حوزهء فعاليت های خود را گسترش دهد. اين گسترش
فعاليت در عين حال به مفهوم مصادرهء اراضی بوميانی ست که در مسير اين
لوله ها ساکن اند. هيچ کدام از اين کشورها برای مردم فقير منطقه ارزش
قائل نيستند و لوله های نفت، اگر برای بخش کوچکی از جامعه «پيشرفت»
باشد، برای اين مردم به معنی فقر و نابودی ست.
اعتراض فعالين ديدبان نفت از جمله بر اين امر استوار است که هيچ کدام
از اين دول «چپ» چشم اندازی در مورد توليد انرژی بديل ندارند و اين
امر اصولاً برايشان مطرح نيست.
نکتهء ديگری که در بحث ها چشمگير بود، موضوع «استقلال تغذيه» بود.
از مدتی پيش بحث محافل امپرياليستی، بخصوص بانک چهانی و صندوق بين
المللی پول در مورد توليد سوخت اتومبيل توسط گياهان، بخصوص سويا (سوجا)
است. آنان در کشورهای مختلف، از جمله آرژانتين و اروگوئه مناطق وسيعی
را به کشت سويای ترانس ژنتيک اختصاص داده اند. از اين طريق هم توليدات
محلی سويا را آلوده به بذر ترانس ژنتيکی می کنند و هم بخش وسيعی از
اراضی حاصلخيز را که مورد نياز توليدات کشاورزی به منظور مصرف داخلی
ست، به خود اختصاص می دهند. جای خالی اين توليدات را فقط می توان از
طريق واردات پر کرد. وارد کردن مواد غذائی به مفهوم وابستگی اين کشورها
به توليد کنندگان آن، بخصوص ايالات متحده است.
به طور کلی می توان نکاتی را که در مجمع عمومی ديدبانان نفت بحث شد
اين گونه بر شمرد:
۱- توليدات هيدروکربور و به طور کلی انرژی وابسته به مواد فسيلی به
هر حال روزی به پايان خواهند رسيد. از همين رو جستجوی بديل برای بشريت
الزامی ست و به هيچ عنوان نمی توان آن را به فراموشی سپرد.
۲- خروج از استفاده از انرژی فسيل امری نيست که بتوان آن را يک روزه
به عمل در آورد. برای اين هدف بايد بودجه های تحقيقاتی در نظر گرفت.
اما شرکت های نفتی به خاطر از دست ندادن سود سرشارشان حاضر نيستند
چنين امری در چشم انداز قرار گيرد. از همين رو با استفاده از تبليغات
گسترده می کوشند آن را از اذهان توده های مردم بزدايند.
۳- استفاده از توليدات کشاورزی به منظور تبديل آن به سوخت، باعث از
ميان رفتن «استقلال غذائی» در کشورهای پيرامونی ست. شرکت های چند مليتی
نفتی و مهندسی ژنتيک برندگان اصلی اين عدم استقلال خواهند بود.
۴- برای استفاده از انرژی خورشيدی هنوز به اندازهء کافی تحقيق انجام
نگرفته است. عدم تخصيص بودجه های تحقيقاتی در اين مورد را نيز بايد
به حساب فشارهای شرکت های نفتی روی سياستمداران گذاشت.
۵- ملی شدن نفت را نبايد با استفادهء اجتماعی از آن يکی دانست. با
اين حال اگر چه کنترل دولتی نفت هم به مفهوم استفاده از آن در همان
چار چوب سرمايه داری ست، اما حتی اگر ملی شدن آن فقط به مفهوم ضربه
زدن به قدرقدرتی شرکت های چند مليتی باشد، بايد از آن استقبال نمود.
در کنار آن با توجه به تجربه از کشورهائی که در آن نفت ملی شده و مقايسهء
آن با کشورهائی که در آن نفت در اختيار شرکت های خصوصی قرار دارد،
می توان مدعی بود که کارگران در کشورهائی که در آن نفت ملی شده است،
عموماً از امکانات بيشتری برخوردارند. در مورد محيط زيست اين موضوع
عموميت ندارد. اما باز هم بر اساس تجربه می توان گفت که شرکت های چند
مليتی معمولاً می خواهند با حداکثر سرعت توليد کنند. به همين علت
شدت تأثيرات منفی اين توليد بر محيط زيست نيز بالاتر است.
شرکت های نفتی معمولاً ابتدا فقط به نام استخراج وارد کشورها می شوند،
اما پس از مدت کوتاهی، با گسترش فساد مالی، کنترل مطبوعات و سياستمداران
را در دست خود می گيرند. نمونهء بوليوی تنها مورد نيست. در همان حال
وقتی از ملی شدن حرف می زنيم، به معنی بيرون کشيدن کنترل کشور از دست
شرکت های چند مليتی نيز هست.
۶- امنيت فعالين ديدبان نفت. تشکيل يک سيستم خبری برای ياری رساندن
به افرادی که در کشورهای خود تحت فشار قرار دارند، و يا به خاطر فعاليت
هايشان دستگير می شوند. بخصوص در مورد افريقا اين امر بسيار جدی ست.
نمايندهء ديدبانان نفت در نيجريه تازه يک هفته پيش از جلسه از زندان
آزاد شده بود.
۷- بقيهء بحث ها به امور تشکيلاتی و سازماندهی ديدبانان نفت اختصاص
داشت. در اين مجمع از جمله تصميم گرفته شد تا دفتر مرکزی ديدبانان
نفت از کيتو (اکوادر) به آفريقا انتقال يابد.
۳۰ اکتبر ۲۰۰۶
|