Carlos Latuff

http://www.sinkers.org/latuff
http://galeria.ezln.org.mx/thumbnails.php?album=2&page=2















براى ديدن كارهاى ديگر اين هنرمند مى توانيد به سايت هاى زير رجوع كنيد:
http://www.sinkers.org/latuff
http://galeria.ezln.org.mx/thumbnails.php?album=2&page=2

در زير بيانيهء شبكهء يهودى همبستگى بين المللى را مى‌خوانيد به مناسبت ۶۰ سال مقاومت فلسطين دربرابر استعمار، نژادپرستى و صهيونيسم، ونيز در همبستگى با فلسطينى هاى نوار غزه.
* * * * *

«سال ۲۰۰۸ شصتمين سال فاجعهء فلسطين (النكبه) است، فاجعهء نابودى ۴۰۰ روستاى فلسطينى، فاجعهء كشتارها و آوارگى ۷۵۰ هزار فلسطينى از سرزمين و خانه هاشان. از ۱۹۴۸ فلسطينى ها زير يوغ اشغال بسر مى برند، در كشورهاى ديگر آواره اند يا در خود اسرائيل شهروندانى درجه دوم اند. حملات نظامى اسرائيل عليه فلسطينيان تا همين امروز ادامه دارد. با برخوردارى از پشتيبانى دولت آمريكا و همپيمانان اش، اسرائيل از ماهها پيش، غزه را در محاصره گرفته و راه را بر تأمين مواد غذائى، آب و برق، كمك هاى انسانى و دارو بسته است. به رغم اعلام «دست برداشتن از غزه» كه [مقامات اسرائيلى] زمان عقب نشينى از كولونى ها (شهرك هاى يهودى) بر زبان آوردند، اين محاصره، بازار كار و بازرگانى را فلج كرده است.
اين به اصطلاح «دست برداشتن از غزه» راه را براى تصرف اين ناحيه توسط اسرائيل هموار كرده به طورى كه هم اكنون تمام راه هاى ورود و خروج اهالى را كه در اين بازداشتگاه كوچك گرفتار شده اند در كنترل دارد. اسرائيل هيچ استراتژى (راهبردى) جز تشديد خشونت در سر ندارد و افكار عمومى مردم اسرائيل از مسؤوليت دولت خود در اوضاع غير انسانى زندگى حاكم برغزه اطلاع بسيار اندكى دارند. اينكه معاون وزارت دفاع، ماتان ولناى، تهديد كرده است كه مردم غزه در معرض هولوكاست [همان اصطلاحى كه براى كشتار يهوديان به كار مى رود] قرار خواهند گرفت، هرچند جز يك دشنام گستاخانه نيست، اما تاكتيك نظامى اسرائيل و قصد و نيت تاريخى آن در منطقه درست همين است. ايالات متحده و اروپا نه تنها ناظر بيطرف ماجرا از دور نيستند بلكه با اسرائيل همدست اند. در حالى كه دول غربى خود را براى شصتمين سالگرد برپايى دولت اسرائيل آماده مى كنند، تدارك براى اخراج فلسطينى ها از غزه به مصر و جاهاى ديگر وتدارك يك نسل كشى جديد در جريان است.
براى ما يهوديان، اين سالگرد يادآور قضاياى ديگرى ست:
ــ ۶۰ سال انكار مشاركت يهوديان در مبارزات آزاديبخش ديگر،
ــ ۶۰ سال تصاحب و به نام خود كردنِ شكنجه و آزار يهوديان و آوارگى و كشتار آنان در اروپا به منظور سوء استفاده از اين حافظهء جمعى جهت توجيه نژادپرستى و استعمار اروپايى،
ــ ۶۰ سال آوارگى و دورى يهوديان شرقى و آفريقايى از هويت، زبان، تاريخ، فرهنگ و اصل و ريشه شان،
اين سالگرد پاى ما را در سركوب خلق فلسطين به ميان مى‌كشد و رابطهء ما را با تاريخمان به عنوان يهودى قطع مى كند و سنت ما را در مبارزه براى عدالت و پيوند مشترك با ديگر عناصر بشرى بى اعتبار مى سازد.
مقاصد تاريخى اسرائيل دربارهء منطقه تنها در چارچوب روابط اقتصادى و نظامى با انگلستان و فرانسه و به ويژه امروز با آمريكا به گونه اى كه براى هردو طرف سودمند باشد معنا مى‌داده و همچنان مى تواند امكان پذير باشد.
ما به عنوان يهودى اعلام مى‌كنيم كه دولت اسرائيل، نهادهاى صهيونيستى در سراسر جهان، دولت ايالات متحده و چند‌مليتى‌ها كه از اوضاع حاكم سود مى برند نمايندهء ما نيستند،
ما محاصرهء غزه و گسترش طرح استعمارى صهيونيستى را محكوم مى كنيم. ما همچنين اشغال عراق و برنامه هاى اقتصادى، نظامى و سياسى قدرت هاى امپرياليستى را در خاور ميانه محكوم مى كنيم.
در همبستگى با مقاومت در غزه، درعراق و به طور كلى در كشورهاى جنوب و در همبستگى با توده هاى تحت ستم در كشورهاى خودمان، ما خواستار تحقق موارد زير هستيم:
• اعمال فشارهاى بين المللى فورى بر اسرائيل براى آنكه دست از محاصرهء غزه بردارد، جريان برق به راه افتد و عبور و مرور افراد و نيز گردش فرآورده ها از غزه و به آن آزاد گردد.
• متوقف شدنِ همدستى اتحاديهء اروپا با اشغالگران آمريكايى‌ـ‌اسرائيلى كه در پشتيبانى مالى و مداخلات نظامى در سرزمين‌هاى اشغالى و در عراق، خود را آشكارا نشان مى‌دهد. در عوض، ما از اتحاديهء اروپا مى‌خواهيم كه كمك‌هاى فورى و لازم را به غزه برساند.
• بازگشايى مرز بين مصر و رفح تا مواد غذائى و دارو به غزه تحويل گردد.
• گشايش پروندهء قضائى توسط كليهء كشورها و نهادهاى بين المللى عليه هر فرد اسرائيلى كه در كشتارهاى غزه و جرائم ديگر در منطقه دست داشته است.
• تشديد كارزار بايكوت، خوددارى از سرمايه گذارى در اسرائيل و اعمال مجازات عليه آن.
• خاتمه دادن به كمك آمريكا به اسرائيل.
• اعمال فشارهاى بين المللى براى آنكه ايالات متحده و اسرائيل در دومين كنفرانس دوربان عليه نژادپرستى كه در سال ۲۰۰۹ در آفريقاى جنوبى برگزار مى‌شود شركت كنند.
در اين شصتمين سالگرد فاجعهء فلسطين، ما پيام ويژه اى به يهوديان داريم زيرا يكسان كردن منافع «يهودى» با منافع امپرياليسم براى كسان زيادى از ما امتيازهاى اقتصادى و فرهنگى به بار مى‌آورد. اين است كه ما يهوديان را به شركت در مقاومت و سهيم شدن در اقداماتى كه فلسطينى ها و مبارزين پشتيبان آنان انجام مى‌دهند، فرا مى‌خوانيم. ما از يهوديان مى‌خواهيم كه به خواست‌ها و اولويت هاى مبارزهء ملى فلسطين به ويژه حق بنيادى بازگشت آنان به وطن شان و همچنين به فراخوان فلسطينى ها به بايكوت، خوددارى از سرمايه گذارى در اسرائيل و اعمال مجازات عليه آن احترام بگذارند.
در پايان نقش مهم و قدرت نهادهاى پرشمار يهودى را يادآورى مى كنيم كه در ستم و پاكسازى قومى در فلسطين شركت دارند يا از آن پشتيبانى مى كنند و وظيفهء ما در مخالفت با آن. ما از مبارزان يهودى مى‌خواهيم كه مناسبت اين شصتمين سالگرد را مغتنم شمارند و نهادهاى مزبور را به چالش بگيرند و جشن هايى را كه به مناسبت تأسيس دولت اسرائيل برپا مى شود با اخلال و آشفتگى روبرو سازند. بدين نحو است كه ما در ادامه و در راستاى تاريخ ديرينى قرار مى‌گيريم كه يهوديان در مبارزهء رهايى بخش عليه اشغالگرى، استعمارگرى، امپرياليسم، عليه تبعيض نژادى و ستم طبقاتى شركت داشته اند».

۲ مه ۲۰۰۸ شبكه يهودى همبستگى بين المللى

Ijsn : International Jewish Solidarity Network

http://www.ijsn.net/en/

 

روزنامهء گاردين، چاپ لندن، مقاله اى را در ۳۰ آوريل چاپ كرده كه متأسفانه نظيرى براى آن در روزنامه هاى فرانسه نمى توان يافت. اين مقاله را صد تن از يهوديان امضا كرده اند و در آن به ويژه تأكيد مى‌كنند كه:
«دولتى كه هنوز هم دست به پاكسازى قومى مى‌زند، حقوق بين المللى را نقض مى كند، مجازات هاى دستجمعى وحشتناك را عليه مردم غير نظامى غزه اعمال مى‌كند و به انكار حقوق انسانى فلسطينى‌ها و آزمان هاى ملى آنان ادامه مى‌دهد. ما سالگرد تأسيس چنين دولتى را جشن نمى‌گيريم».

اينك متن مقاله را مى خوانيد كه از روى ترجمهء فرانسوى آن به فارسى درآمده است.

«نه: ما سالگرد تأسيس اسرائيل را جشن نمى‌گيريم!»

در ماه مه برخى از سازمان ها شصتمين سالگرد تأسيس دولت اسرائيل را جشن مى گيرند. اين را مى‌توان با توجه به قرنها زجر و آزار كه سرانجام به نسل كشى يهوديان در جريان جنگ جهانى دوم انجاميد، درك كرد. با وجود اين، ما يهوديانى هستيم كه اين سالگرد را جشن نمى گيريم.
حالا ديگر به درستى وقت آن رسيده است كه به روايت طرف مقابل گوش بسپاريم، روايت ملتى ديگر كه تاوان يهودى ستيزى و سياست نسل كشى هيتلرى را پرداخته است. همان طور كه ادوارد سعيد خاطر نشان كرده است: فلسطينى ها به فاجعه [۱۹۴۸] همان گونه نگاه مى‌كنند كه يهوديان به هولوكاست [نسل كشى هيتلرى].
در ماه آوريل ۱۹۴۸، در همان ماه كه كشتار وحشتناك دير ياسين و پرتاب خمپاره به غير نظاميان فلسطينى در بازار حيفا رخ داد، طرح دالت (Dalet) به اجرا گداشته شد.
هدف اين طرح، نابودى روستاهاى فلسطينى و اخراج اهالى بومى به آن سوى مرزهاى دولت (اسرائيل) بود. نه! ما اين را جشن نمى‌گيريم.
در ژوئيه ۱۹۴۸، در گرماى فرسايندهء تابستان، بدون آب و غذا، هفتاد هزار فلسطينى از شهر لد و رمله، اخراج شدند. صدها تن از آنان در راه جان خود را از دست دادند. اين حادثه معروف است به «راهپيمايى مرگ». نه! اين به هيچ رو مايهء شادى ما نمى تواند باشد!
در مجموع، ۷۵۰ هزار نفر آواره شدند. بيش از ۴۰۰ دهكده از روى نقشه حذف شد. اما اينهمه باعث نشد كه پاكسازى قومى پايان يابد. هزاران فلسطينى شهروند اسرائيل، در سال ۱۹۵۶، از منطقهء گاليله (جليل) اخراج شدند. علاوه بر اين، هزاران تن ديگر از ساحل غربى و نوار غزه اخراج شدند.
بنا بر قوانين بين المللى و همان گونه كه قطعنامه ۱۹۴ سازمان ملل متحد مقرر مى دارد آوارگان جنگ حق دارند به خانه هاشان بازگردند يا مطالبهء خسارت كنند. اسرائيل هرگز چنين حقى را به رسميت نشناخته است. نه؛ ما جشن نمى‌گيريم.
ما سالگرد دولتى را كه بر پايهء تروريسم، كشتار و غصب اراضى ملتى ديگر بنا شده جشن نمى‌گيريم.
دولت اسرائيل هنوز هم دست به پاكسازى قومى مى‌زند، حقوق بين المللى را نقض مى كند، مجازات هاى دستجمعى وحشتناك را عليه مردم غير نظامى غزه اعمال مى‌كند و به انكار حقوق انسانى فلسطينى‌ها و نفى آرمان هاى ملى آنان ادامه مى‌دهد؛ نه، ما سالگرد تأسيس چنين دولتى را جشن نمى‌گيريم.
ما زمانى جشن مى‌گيريم كه عرب ها و يهوديان، با حقوق برابر در خاور ميانه اى كه بر آن صلح حاكم است زندگى كنند.

امضاها...

(برگرفته از سايت www.europalestine.com)

همین مطلب به زبان انگلیسی:
http://www.guardian.co.uk/world/2008/apr/30/israelandthepalestinians

رادیو دمکراسی شورائی: گفت و گو با تراب حق شناس


در بارهء شصتمين سال تشكيل دولت اسرائيل و فاجعهء فلسطين

رادیو صدای نو-استرالیا: متن كامل سخنان تراب حق شناس


در رابطه با ۶۰ سال مقاومت در فلسطين


رادیو دمکراسی شورائی: مصاحبه با تراب حق شناس

 

در باره مقاومت در غزه
و نیز در بارهء درگذشت ژرژ حبش

 

 

 


(نويسنده، روزنامه نگار و از فعالان صلح دوست اسرائيلى)
ترجمه: اكرم پدرام نيا

خراب كردن ديوار بين مصر و غزه به فروريختن ديوار برلين شبيه بود و فراتر از آن، حتى براى لحظه اى گذرگاه رفح همچون دروازۀ برادنبرگ شد.
محال بود كه از ديدن توده هاى تحت ستم و گرسنه اى كه حصار زندان خود را فرو ريختند، احساس نشاط نكنيم، آنگاه كه برق خوشحالى در چشمانشان درخشيد و هر آن كس را كه بر سر راه خود ديدند، به دليل حس برابرى در آغوش كشيدند. بويژه وقتى بدانيم كه دولت خود ما (دولت اسرائيل) اين ديوار را بين آنها كشيده است.
نوار غزه بزرگترين زندان روى زمين است. خراب كردن ديوار رفح اقدامى از نوع آزادسازى زندانيان اين زندان بود و ثابت كرد كه هر سياست ضد انسانى سياستى احمقانه بيش نيست: هيچ قدرتى نمى تواند در برابر توده هايى كه از ديوار نااميدى گذشتند، بايستد.
اين درسى از مردم غزه در ژانويه ۲۰۰۸ است و يادآور مثَل معروف فرانسوى كه مى گويد: اين اشتباه بزرگى است و حتى از يك جنايت جنگى بدتر!
ماه ها قبل اهود باراك و اهود المرت دور نوار غزه را بستند و به اين عمل خود هم مى باليدند. اين اواخر حتى حلقه كشنده ى خود را تنگ تر كردند، به گونه اى كه تقريبا هيچ چيز وارد غزه نمى شد. هفته گذشته از آن هم فراتر رفته و محاصره را كامل كردند: ديگر نه غذا و نه دارويى به مردم مى رسيد. با قطع كردن ورود سوخت، مصيبت به اوج خود رسيد. منطقه وسيعى از نوار غزه برق نداشت، انكوباتورهاى نوزادان نارس، دستگاه هاى دياليز، پمپ هاى آب و فاضلاب، همگى از كار افتادند. صدها هزار نفر در اين سرماى بى امان سوختى براى گرم كردن منازل خود نداشتند، پخت غذا ناممكن بود و ذخاير غذايى شان كاملا ته كشيده بود.
تلويزيون الجزيره تصاوير اين حادثه را براى ميليون ها نفر از مردم جهان عرب به نمايش مكرر گذاشت. ساير ايستگاه هاى تلويزيونى جهان عرب نيز آنرا منتشر كردند. توده هاى خشمگين عرب از كازابلانكا تا عمان به خيابان ها ريختند و رژيم هاى مستبد عرب را به وحشت انداختند. حسنى مبارك در حاليكه خود را باخته بود، به اهود باراك تلفن كرد و باراك، در همان شب حداقل براى يك مدت موقت وادار به شكستن محاصره سوختى شد. محاصره اى كه صبح همان روز آغاز كرده بود. اما به جز اين بخش، بقيه محاصره به تمام و كمال به قوت خود باقى ماند.
عملكردى احمقانه تر از اين از جانب آنها قابل تصور نيست.
علتى كه براى گرسنه نگاه داشتن و منجمد كردن يك و نيم ميليون نفر از انسان هايى كه در زمينى به وسعت فقط ۳۶۵ كيلومتر مربع تجمع كرده اند، ارائه مى دهند، ادامه ى تيراندازى حماس به شهر سدرات و دهكده هاى اطراف آن است.
به راستى كه علت خوبى برگزيده اند. زيرا اين علت مردم بخش هاى فقير و بدوى اسرائيل را متحد مى كند و تيغ انتقاد سازمان ملل و دولت هاى سراسر جهان را نيز كند مى نمايد. دولت هايى كه در غير اين صورت ممكن بود عليه يك مجازات گروهى كه بدون ترديد براساس حقوق بين الملل از جنايات جنگى محسوب مى شود، لب به اعتراض بگشايند.
دولت اسرائيل تصويرى قابل تبرئه از گناه خود به جهان ارائه داد: رژيم ترور حماس بر سر غيرنظاميان معصوم اسرائيل موشك مى ريزد. هيچ دولتى در جهان نمى تواند بمب را بر سر شهروندان خود از طرف دولت ديگرى در آنسوى مرزهايش تحمل كند. ارتش اسرائيل دليلى نظامى براى پرتاب موشك هاى قسام نيافته است. بنابراين راه ديگرى بجز اعمال چنين فشارهاى سنگين بر مردم غزه وجود ندارد، شايد بدين ترتيب آنها را عليه حماس برانگيزاند و وادار شان كند كه پرتاب موشك را متوقف سازند.
روزى كه برق غزه قطع شد، خبرنگاران نظامى ما (اسرائيل) به وجد آمده بودند زيرا در تمام طول آن روز فقط دو موشك قسام از نوار غزه پرتاب شد. بنابراين ترفندمان گرفته بود. اهود باراك عجب نابغه اى است!
اما روز بعد، ۱۷ موشك قسام به اسرائيل پرتاب شد و پرتوى شادمانى را در دل هايشان خاموش كرد. سياستمداران و ژنرال هاى ارتش عملا ديوانه شدند: يكى از سياستمداران پيشنهاد "واكنشى ديوانه وارتر از آنها" را داد. ديگرى "بمباران سراسرى نواحى شهرنشين غزه را به ازاى هر موشك" توصيه كرد. يكى از پروفسورهاى سابق (كه كمى دچار اختلال فكرى است) پيشنهاد "شر نهايى" را داد.
و سناريوى خود دولت، تكرار جنگى مثل جنگ دوم لبنان بود.
آن زمان: حزب الله دو سرباز اسرائيلى را در مرز اسرائيل دستگير كرد.
اينك: حماس بر سر شهرها و دهكده هاى اسرائيل موشك مى ريزد.
آن زمان: دولت با شتاب تصميم به آغاز يك جنگ گرفت.
اينك: دولت شتابزده تصميم به محاصرۀ كامل مردم غزه مى گيرد.
آن زمان: دولت دستور بمباران شديد غيرنظاميان لبنانى را داد تا به حزب الله فشار بياورند.
اينك: دولت برآن مى شود كه با انجام محاصره باعث رنج و عذاب غيرنظاميان شود تا آنها
را وادار نمايد به حماس فشار بياورند.
نتايج نيز در هر دو مورد يكسان است: مردم لبنان عليه حزب الله برنخاستند، بلكه برعكس، مردم از هر كيش و مذهبى متحد شدند و از جنبش شيعيان حمايت كردند. حسن نصرالله قهرمان تمام دنياى عرب شد.
و اينك: مردم براى حمايت از حماس متحد مى شوند و محمود عباس را متهم به همكارى با دشمن مى كنند. مادرى كه براى بچه هاى گرسنه اش غذا ندارد، اسماعيل هانيه را نفرين نمى كند، بلكه المرت و عباس و مبارك را نفرين مى كند.
بنابراين چه بايد كرد؟ به رغم همه اينها تحمل رنج ساكنين سدرات كه تحت آتش مستمر هستند، نيز ناممكن است.
آنچه كه از نگاه مردم عصبانى پنهان نگه داشته شده، اين واقعيت است كه پرتاب موشك هاى قسام همين فردا مى تواند متوقف گردد.
چند ماه قبل حماس پيشنهاد آتش بس داد و حتى همين هفته پيشنهاد خود را تكرار نمود. از ديدگاه حماس آتش بس يعنى: فلسطينى ها پرتاب بمب و موشك را متوقف كنند و اسرائيلى ها دست از تهاجم و تعدى به نوار غزه بردارند و به قتل هاى "از پيش تعيين شده" و محاصره خاتمه بدهند.
چرا دولت ما (دولت اسرائيل) اين پيشنهاد را با اغوش باز نمى پذيرد؟
جواب اين سوال ساده است: به منظور انجام اين معامله، ما بايد با حماس وارد گفتگو شويم، مستقيم يا غير مستقيم. اين دقيقا همان چيزى است كه دولت اسرائيل از آن حذر مى كند.
چرا؟ جواب اين نيز ساده است: سدرات صرفا يك بهانه است، درست مثل دستگيرى آن دو سرباز كه دستاويزى براى يك موضوع كاملا متفاوت بود. هدف اصلى همه ى اينها سرنگونى رژيم حماس در غزه و جلوگيرى از روى كار آمدن حماس در نوار غزه است.
به زبان ساده و صريح دولت اسرائيل سرنوشت مردم سدرات را فداى تغيير يك اصل بى اساس مى كند. براى دولت اسرائيل بايكوت كردن حماس از پايان بخشيدن به رنج مردم سدرات به مراتب مهمتر است، زيرا حماس در حال حاضر پيشگام مقاومت مردم فلسطين است.
همه ى رسانه ها هم با اين دستاويز همكارى مى كنند.
قبلا گفته مى شد كه در اسرائيل نوشتن هر گونه طنزى خطرناك است، زيرا اغلب طنزها به واقعيت مى پيوندند. برخى از خوانندگان شايد مقاله طنزآميز مرا كه چند ماه قبل نوشته بودم، به خاطر بياورند. در اين مقاله موقعيت غزه را اينگونه شرح داده بودم كه از آن به عنوان موش آزمايشگاهى استفاده مى كنند تا ببينند كه چه حد مى توان در گرسنه نگه داشتن يك ملت و تبديل زندگى شان به جهنم پيش رفت تا آنگاه كه آن ملت دست هايش را به علامت تسليم بالا ببرد.
در همين هفته اين طنز، سياست رسمى دولت شد. مفسرين معتبر به صراحت اعلام كردند كه اهود باراك و فرماندهان ارتش روى اصل "آزمون و خطا" كار مى كنند و براساس نتايج حاصله روزانه شيوه هاى خود را تغيير مى دهند. ورود سوخت به غزه را متوقف مى كنند و ميزان عملى بودن آن را تحت نظر مى گيرند. سپس به دليل واكنش فوق العاده منفى جهان، از شدت فشار خود مى كاهند. جلوى ورود دارو به غزه را مى گيرند، نتايج آن را مورد مشاهده قرار مى دهند و الى آخر. هدف علمى، وسيله را توجيه مى كند.
مسئول اين آزمون ها اهود باراك، وزير دفاع اسرائيل است، مردى با عقايد فراوان و عذاب وجدان ناچيز، مردى كه تمام طبيعت و سرشت اش اساسا ضد بشرى است. او شايد امروز خطرناكترين شخص در تمام اسرائيل است، حتى خطرناكتر از اهود المرت و بنيامين ناتانياهو و در دراز مدت خطرناك حتى براى خود اسرائيل.
مسئول ديگر اين آزمون ها رئيس ستاد اسرائيل است. اين هفته سخنرانى هاى دو نفر از روساى پيشين ستاد، ژنرال موشه ياآلون و شاول مفاظ را در نشستى با مدعيان پر طمطراق روشنفكرى شنيديم. معلوم شده كه هر دوى آنها از نظر فكرى در طيف بين راست افراطى و بى نهايت راست قرار دارند. هر دو از افكار هولناك بدوى برخوردارند. نيازى به گفتن حتى يك واژه درباره ويژگى هاى اخلاقى و روشنفكرى جانشين كنونى آنها، دان هالوتز نيست. اگر اين سه نفر آخرين نمايندگان و روساى ارشد ستاد هستند، پس مقام مسئولى كه نمى تواند به صراحت آنها حرف بزند، چه؟ آيا اين سيب از زمين فراتر خواهد افتاد؟
آنها تا چند روز قبل بر اين باور بودند كه آزمون تجربى شان در شرف موفقيت است. بدبختى در نوار غزه به اوج خود رسيد. صدها هزار نفر در معرض گرسنگى واقعى قرار گرفتند. روساى سازمان ملل و آژانس هاى آن رخداد قريب الوقوع يك فاجعه ى انسانى را اعلام كردند. فقط مردم مرفه مى توانستند از اتومبيل خود استفاده كنند، خانه هايشان را گرم نگه دارند و يك شكم سير غذا بخورند. جهان ساكت ماند و فقط به بيان هجويات پرداخت.
رهبران دنياى عرب بدون حتى جابجا كردن سر سوزنى فقط از سر ترحم به حرف هاى توخالى پرداختند.
باراك كه حساب و كتاب مى داند، مى توانست محاسبه كند و دريابد كه مردم عاقبت متلاشى خواهند شد.
و سرانجام اتفاقى افتاد كه هيچ كس پيش بينى نكرده بود، اگر چه اين قابل پيش بينى ترين حادثه ى روى زمين بود.
وقتى يك و نيم ميليون نفر را در اجاقى داغ تحت فشار مى گذاريم و اجاق را بى وقفه شعله ورتر مى كنيم، سرانجام اين اجاق منفجر مى شود. اين همان چيزى بود كه در مرز غزه و مصر اتفاق اتفاد.
در ابتدا انفجار كوچك بود و گروهى از مردم فقط درهاى دروازه را باز كردند. پليس مصر رو به آنها آتش گشود و دهها نفر را زخمى كرد. اين خود يك زنگ خطر بود. روز بعد حمله ى بزرگ اتفاق افتاد. جنگجويان فلسطينى نقاط بسيارى از ديوار را منفجر كردند. صدها هزار نفر به داخل مصر ريختند و پس از رها شدن، نفس عميقى كشيدند. بدين ترتيب محاصره شكسته شد.
حتى قبل از آن مبارك در يك شرايط بسيار بدى بود. صدها ميليون نفر از اعراب و يك بيليون مسلمان ديدند كه چگونه اسرائيل نوار غزه را از سه طرف بسته است: از شمال، از شرق و از جانب دريا. طرف چهارم را هم ارتش مصر بسته بود.
رئيس جمهور مصر كه ادعاى رهبرى كل جهان عرب را دارد، در يك عمليات غيرانسانى كه بوسيله دشمنى بيرحم رهبرى مى شد، شركت كرد تا از آمريكايى ها پول بگيرد و محبت ببيند. دشمنان داخلى او، برادران مسلمان از اين فرصت بهره بردند تا درجه ى مقام او را جلوى چشمان مردم خودش پايين بكشند.
به احتمال زياد مبارك نمى توانست در اين موقعيت بر موضع خود پافشارى كند. اما توده هاى فلسطينى او را از هر نوع تصميم گيرى نجات دادند. آنها به جاى او تصميم گرفتند و مثل سونامى ديوار را شكستند. اينك مبارك مجبور است كه تكليف خود را روشن كند و تصميم بگيرد كه آيا تسليم تقاضاى اسرائيل شود و دوباره برادران عرب خود را در محاصره بگذارد؟
و اما آزمون تجربى باراك چه؟ قدم بعدى چيست؟ گزينه ها بسيار محدودند:ا آزمون تجربى باراك چه؟ قدم بعدى چيست؟ گزينه ها بسيار محدودند:
۱) غزه را بارى ديگر اشغال كنند. ارتش اين گزينه را دوست ندارد و خوب مى فهمد كه در اين صورت بايد هزاران سرباز خود را به جنگ بيرحم چريكى وادار نمايد، كه اين بار با هر انتفاضه قبلى متفاوت خواهد بود.
۲) تنگ تر كردن دوباره ى حلقه محاصره و اعمال نهايت فشار بر مبارك، بويژه استفاده از نفوذ اسرائيل بر كنگره آمريكا و محروم كردن حسنى مبارك از ميلياردها دلارى كه سالانه در ازاى خدماتش مى گيرد.
۳) فحش و نفرين را به دعا و ثنا بدل كردن و نوار غزه را به مبارك سپردن، بدين ترتيب اين را از اهداف مخفى و هميشگى باراك جلوه دادن. در اين صورت مصر مجبور است كه از امنيت اسرائيل حفاظت نمايد، از پرتاب موشك هاى قسام جلوگيرى كند و سربازان خود را در برابر چريك هاى فلسطين قرار دهد - زمانى كه اسرائيل تصور كند كه از بار اين مردم فقير و ناحيه باير رها شده و بعد از آنكه بناهايشان بوسيله اشغالگران اسرائيلى خراب شده باشد. احتمالا مبارك خواهد گفت: اين نظر لطف شماست، اما نه، متشكرم.
حقيقت اين است كه اين محاصرۀ وحشيانه يك جنايت جنگى بود. و حتى بدتر از آن، اين
يك اشتباه احمقانه بود.

http://counterpunch.org/avnery-Worse-Than-a-Crime.html


ويدئوهايى را كه روى Youtube به آدرس زير مشاهده مى كنيد انجمن فلسطينى رواد Rowwad در يك پست بازرسى اسرائيلى يا Check-point در دروازهء شهر بيت لحم واقع در ساحل غربى رود اردن (فلسطين) تهيه كرده است.
هزاران كارگر زحمتكش فلسطينى هر روز از ساعت ۴ صبح منتظر مى مانند تا اجازهء عبور به سوى محل كار، مزرعه، مدرسه، بيمارستان و... به دست آورند. آنها بايد سرما، انتظار، سيم هاى خاردار، ديوار، و نيز تكبر و بداخلاقى سربازان اسرائيلى و تحقير را تحمل كنند.
لحظاتى به اين دو ويدئو نگاه كنيد:

http://fr.youtube.com/watch ?v=d1FaWE1SIZk&feature=related

http://fr.youtube.com/watch?v=bt_TTZc7-sU&feature=related

برگرفته از سايت همبستگى صداها براى صلح عادلانه در خاورميانه
http://www.paixjusteauprocheorient.com

رادیو دمکراسی شورائی: مصاحبه با تراب حق‌شناس


در باره كنفرانس آناپوليس