سپتامبر ۲۰۱۵

رفقای زن، رفقای زن/مرد و رفقای مرد ششمین بیانیﮤ جنگل لاکندونا در مکزیک و در سراسر جهان:
خواهران و برادران خلق‌های کرﮤ زمین:


قلب جمعی ما می‌داند، از گذشته و حال، درد ما اندوهی عقیم نیست. می داند که فوران خشم‌مان صحبت بیهوده‌ای نیست.

شنبه ۹ اوت۲۰۱۴

کنگره ملی بومی
ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی

دعوت به «نخستین فستیوال مقاومت و شورشگری علیه سرمایه داری»

ترجمه بهرام قدیمی

«آمده ایم تا احساساتمان و دردهایی را که این سیستم نئولیبرال به ما تحمیل کرده با هم قسمت کنیم. اما نه فقط این ها را، مطمئن باشید که آمده ایم تا آگاهی و تجربهء با ارزش مبارزاتی و تشکل را هم شریک شویم، چالش ها و  مبارزات در مقابل سرمایه داران غاصب و نئولیبرالی را که این همه به ما آسیب رسانده اند.» (ارتش زاپاتیستی آزادیبخش ملی، اوت ۲۰۱۴)

لا رئالیداد، کره زمین.
ماه مه ۲۰۱۴.

رفقای زن، رفقای زن/مرد، رفقای مرد:
شب به خیر، عصر به خیر، صبح به خیر یا وقت تان به خیر به افق جغرافیایی تان و هر چه رسم تان است.

مدرسه کوچک زاپاتیستی، نوعی تجربه از نوعی کار سیاسی

پروژه‌ی "مدرسه کوچک زاپاتیستی" آنقدر مهم است که می‌توان از دوره پیش از آن و پس از آن سخن گفت؛ 

باز هم زاپاتیست ها مکزیک را در بهت فرو بردند. ده ها هزار زاپاتیست، چند شهر چیاپاس را این بار در سکوت و بدون سلاح، به طور نمادین به اشغال خود در آوردند.


گزارشی از جلسات نشست با یکی از فعالین جنبش زاپاتیستی در سه پرده
فرانکفورت ۲۱ و ۲۲ می ۲۰۱۱
پریسا نصرآبادی
به جای مقدمّه: 
به این روزها نگاه نکنید که شور انقلابی در رگ و پی جهان وازده و بی روح از هجمه سرمایه داری عریان و درّنده پیچیده است! اگر می خواهید تجربه زاپاتیست ها را عمیقاً فهم کنید، شادمانگی این روزها از زنجیره انقلابات خاورمیانه و شمال افریقا، تا تسخیر میدان ها در قلب اروپا را به فراموشی بسپارید! اندکی برگردید به عقب...کمی عقب تر...به دورانی که از وحشت هجوم نئولیبرالیسم تا چشم کار می کرد تباهی بود و سیاهی، و به دیوارهایی که فروریخته بود بیندیشید و امیدهایی که زیر آن همه آوار رفته بود...صدای زاپاتیست ها را باید از دوران بشنوید! ا

در مکزیک چه می گذرد؟ از زاپاتیست ها چه خبر؟
سخنرانی
خاویر الریگا

عضو هیئت تحریریهء نشریهء ربلدییا،
سایت شبکهء زاپاتیستی،
  و اکیپ یاری دهندهء کمیسیون ششمین بیانیه از جنگل لاکندونا

معرفی کتاب:
آتش و کلام
نوشتهء خانم گلوریا مونیوز رامیرز، ترجمهء بهرام قدیمی،
انتشارات اندیشه و پیکار و انتشارات مکزیکی ربلدییا
سخنرانی مترجم در استکهلم، ۵ فوریهء ۲۰۱۱


[پس از تشکر از برگزارکنندگان محترم این نشست] می خواهم حرف هایم را با نقل یکی از حکایات معاون فرمانده مارکوس، که گویای نگرش زاپاتیست ها در مورد کار جمعی و برداشت آن ها از بحث و گفت و گوست،  آغاز کنم: